1. The movie contains scenes of violence and bloodletting.
[ترجمه ترگمان]این فیلم شامل صحنه های خشونت و خونریزی است
[ترجمه گوگل]این فیلم شامل صحنه های خشونت و خونریزی است
2. Many jobs have been lost, and the bloodletting isn't over yet.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مشاغل نابود شده اند و خونریزی هنوز تمام نشده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از مشاغل گم شده اند و خونریزی هنوز پایان نیافته است
3. EWS carried out further bloodletting by sacking senior employees, but has acquired a new chief executive.
[ترجمه ترگمان]EWS با اخراج کارمندان ارشد، خونریزی بیشتر را انجام داد، اما یک مدیر اجرایی جدید را به دست آورده است
[ترجمه گوگل]EWS خونریزی های بیشتری را با جمع آوری کارمندان ارشد انجام داد، اما یک مدیر اجرایی جدید را به دست آورده است
4. But news of a major management bloodletting, impending layoffs and a possible takeover cast a pall over the festivities.
[ترجمه ترگمان]اما اخبار مربوط به خونریزی، اخراج شدن، اخراج شدن احتمالی و تصاحب احتمالی برای این جشن و جشن را به همراه خواهد داشت
[ترجمه گوگل]اما اخبار مربوط به یک خونریزی مدیریتی عمده، اخراج فوری و امکان پذیر شدن در این جشن ها
5. We've heard rumors that a major management bloodletting is about to happen.
[ترجمه ترگمان]ما شایعاتی شنیده بودیم مبنی بر اینکه خونریزی شدید مدیریت در شرف وقوع است
[ترجمه گوگل]ما شایعات شنیده ایم که یک خونریزی مدیریتی عمده اتفاق می افتد
6. Bloodletting is popular among the doctors and apothecaries, but herbal medicine, witchcraft and spells are rampant in the general population.
[ترجمه ترگمان]Bloodletting در میان پزشکان و apothecaries رایج است، اما پزشکی گیاهی، جادوگری و طلسم در جامعه عمومی شایع است
[ترجمه گوگل]خونریزی در میان پزشکان و متخصصان روانپزشکی محبوب است، اما طب گیاهی، جادوگری و جادوها در جمعیت عمومیت فراوان است
7. I won't go into the commercial bloodletting that followed.
[ترجمه ترگمان]من به اون bloodletting که دنبالش کردم نمیرم
[ترجمه گوگل]من نمی توانم خونریزی تجاری انجام دهم
8. Bloodletting has been renamed to Improved Rend once again, and doesn't affect Bloodbath anymore.
[ترجمه ترگمان]Bloodletting دوباره برای بار دیگر بهبود یافت، و دیگر بر bloodbath تاثیر نمی گذارد
[ترجمه گوگل]Bloodletting بار دیگر به Improved Rend تغییر نام داده و دیگر Bloodbath را تحت تاثیر قرار نمی دهد
9. Many extremists decided to end the bloodletting.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از افراط گرایان تصمیم گرفتند به خونریزی پایان دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از افراط گرایان تصمیم گرفتند خونریزی را پایان دهند
10. After the bloodletting the elites and populace of Europe had little taste for war, and the Age of Metternich commenced.
[ترجمه ترگمان]پس از کشتار گروهی نخبگان و مردم اروپا ذوق چندانی برای جنگ نداشتند، و عصر مترنیخ شروع به کار کرد
[ترجمه گوگل]پس از خونریزی نخبگان و جمعیت اروپا طعم کمی برای جنگ داشت و عصر متتریچی آغاز شد
11. It'seems keener on blood transfusions than on bloodletting.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که خون نسبت به خونریزی خون بیش از خون ریزی دارد
[ترجمه گوگل]آن ها بیش از خونریزی خون، خونریزی می کنند
12. So we choosed therapeutics of bloodletting as a main therapeutic tool of aphemia.
[ترجمه ترگمان]بنابراین از درمان خونریزی به عنوان ابزار درمانی اصلی of استفاده کردیم
[ترجمه گوگل]بنابراین درمان دارویی خونریزی را به عنوان یک ابزار اصلی درمانی فمیمانی انتخاب کردیم
13. Ten days after the bloodletting Hitler gave the action its name.
[ترجمه ترگمان]ده روز پس از خونریزی خونین، هیتلر نام خود را اعلام کرد
[ترجمه گوگل]ده روز پس از خونریزی هیتلر اقدام به نام خود کرد
14. The collateral puncture pricking blood therapy or Bloodletting therapy was one of the traditional acupuncture methods.
[ترجمه ترگمان]The جانبی درمان خون و یا درمان Bloodletting یکی از روش های سنتی طب سوزنی بود
[ترجمه گوگل]ضایعات وارونه خون درمانی یا خونریزی درمانی یکی از روش های طب سوزنی سنتی بود