کلمه جو
صفحه اصلی

disinherit


معنی : عاق کردن، از اری محروم کردن
معانی دیگر : از ارث محروم کردن، از حقوق و امتیازات خود محروم کردن، از ارک محروم کردن

انگلیسی به فارسی

از ار محروم کردن، عاق کردن


دور انداختن، عاق کردن، از اری محروم کردن


انگلیسی به انگلیسی

• exclude from a will; deprive of an inheritance
if you disinherit your children, you legally arrange that, when you die, they will not receive any of your money or property.

مترادف و متضاد

عاق کردن (فعل)
damn, curse, anathematize, disinherit

از اری محروم کردن (فعل)
disinherit

cut off in will of bequeathal


Synonyms: bereave, cut off without a cent, deprive, disaffiliate, disown, dispossess, divest, evict, exclude, exheridate, neglect, oust, repudiate, rob


Antonyms: bequeath, give


جملات نمونه

1. Her father said he'd disinherit her if she married Stephen.
[ترجمه ترگمان]پدرش گفت اگر با استیون ازدواج کند او را از ارث محروم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]پدرش گفت او اگر او با استفان ازدواج کند، او را نابود خواهد کرد

2. He threatened to disinherit her if she refused to obey.
[ترجمه ترگمان]اگر از اطاعت کردن امتناع می کرد او را از ارث محروم می کرد
[ترجمه گوگل]او اگر او را از اطاعت نجات دهد، تهدید کرد که او را نجات دهد

3. Louis the Pious decided to disinherit Pippin's sons, though the older, also called Pippin, was by now fifteen.
[ترجمه ترگمان]لویی هیجدهم تصمیم گرفت که پسران پی پین را از ارث محروم سازد، هرچند که قدیمی تر از این هم اکنون پانزده سال داشت
[ترجمه گوگل]لوئیس پائیز تصمیم گرفت که پسران Pippin را از بین ببرد، هرچند قدیمی تر، که Pippin نیز نامیده می شد، اکنون پانزده ساله بود

4. You don't mean to disinherit her, do you ?
[ترجمه ترگمان]تو قصد نداری او را از ارث محروم کنی، می دانی؟
[ترجمه گوگل]منظورم این نیست که او را نابود کنید، آیا شما؟

5. Earth, methinks, Will disinherit thy philosophy.
[ترجمه ترگمان]زمین، به نظر من، ویل فلسفه تو را از ارث محروم می کند
[ترجمه گوگل]زمین، methinks، فلسفه شما را نابود خواهد کرد

6. After you're married, it takes more lawyering to disinherit a spouse.
[ترجمه ترگمان]بعد از ازدواج باید همسر خود را از ارث محروم کنید
[ترجمه گوگل]پس از اینکه ازدواج کردید، یک همسر قانع کننده تر می شود

7. First, she adopted a young woman, Chandi Heffner, only to disinherit her.
[ترجمه ترگمان]اول یک زن جوان را به فرزندی قبول کرد که او را از ارث محروم کند
[ترجمه گوگل]اولا، او یک زن جوان، چندی Heffner را به تصرف خود درآورد

8. Despite the immense difference in station and against her parents' threat to disinherit, Catherine and Klesmer have become engaged.
[ترجمه ترگمان]با وجود تفاوت زیاد در ایستگاه و مقابله با تهدید پدر و مادرش از ارث محروم شدن، کاترین و Klesmer نامزد شده اند
[ترجمه گوگل]با وجود تفاوت های زیاد در ایستگاه و تهدید والدینش برای از بین بردن، کاترین و کلرش درگیر شده اند

9. This child had been the colonel's joy in his solitude; but the grandfather had imperatively claimed his grandson, declaring that if the child were not given to him he would disinherit him.
[ترجمه ترگمان]این بچه شادی کلنل را در انزوای خود دیده بود؛ اما پدربزرگ با تحکم گفت که نوه اش را از ارث محروم خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این کودک شادی سرهنگ در تنهایی او بوده است؛ اما پدربزرگش احتیاج به نوه او داشت، اعلام کرد که اگر کودک به او داده نشود او او را نابود خواهد کرد

He disinherited both his daughters.

او هر دو دختر خود را از ارث محروم کرد.


The disinherited masses who lived behind the iron curtain.

توده‌های محروم (از حقوق) که در پشت پرده‌ی آهنین زندگی می‌کردند.



کلمات دیگر: