کلمه جو
صفحه اصلی

discreditable


معنی : ننگ اور، باور نکردنی، شایسته بیاعتباری
معانی دیگر : زشت، شرم آور، قبیح، رسواگر

انگلیسی به فارسی

شایسته بی‌اعتباری، باور‌نکردنی، ننگ‌آور


بی اعتبار، باور نکردنی، شایسته بیاعتباری، ننگ اور


انگلیسی به انگلیسی

• causing discredit
discreditable behaviour is not acceptable because people consider it to be shameful and wrong; a formal word.

مترادف و متضاد

ننگ اور (صفت)
ashamed, ignominious, opprobrious, discreditable

باور نکردنی (صفت)
discreditable, incredible, unbelievable, inconceivable

شایسته به اعتباری (صفت)
discreditable

جملات نمونه

discreditable conduct

رفتار شرم‌آور


1. discreditable conduct
رفتار شرم آور

2. She had been suspended from her job for discreditable behaviour.
[ترجمه ترگمان]از شغل او به خاطر رفتار بد معلق مانده بود
[ترجمه گوگل]او از کارش برای رفتار بی اعتبار به حالت تعلیق درآمده است

3. They felt as though they had done something discreditable and unclean.
[ترجمه ترگمان]احساس می کردند که کار بد و کثیفی کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها احساس کردند که آنها چیزی را فریبکارانه و ناپسند ساخته اند

4. This fact is not necessarily discreditable.
[ترجمه ترگمان]این حقیقت لزوما برای شما بد نیست
[ترجمه گوگل]این حقیقت لزوما بی اعتبار است

5. His marks were not at all discreditable.
[ترجمه ترگمان]جای او بد نبود
[ترجمه گوگل]علامت های او در همه چیز نادرست نبود

6. Bit by bit, she extracted from him discreditable history.
[ترجمه ترگمان]کم کم از او تاریخچه discreditable گرفت
[ترجمه گوگل]بیت بیتی، او از او تاریخ فریبکارانه استخراج کرد

7. To make known ( something discreditable ).
[ترجمه ترگمان]برای آنکه شناخته شود (یک چیز بد)
[ترجمه گوگل]برای شناختن (چیزی غیر قابل اعتماد)

8. But that he did, or wanted to do, anything discreditable is quite untrue.
[ترجمه ترگمان]اما او این کار را کرده بود و یا می خواست انجام دهد هر چیز discreditable نادرست است
[ترجمه گوگل]اما آنچه که او انجام داده یا می خواست انجام دهد، چیزی غیر قابل اعتماد است کاملا نادرست است

9. Others again desire knowledge in order to acquire money or preferment by it; that too is a discreditable quest.
[ترجمه ترگمان]برخی دیگر میل دارند دانش را به منظور بدست آوردن پول یا ارتقا از طریق آن به دست آورند؛ این یک تلاش نادرست است
[ترجمه گوگل]دیگران دیگر برای کسب پول یا ترجیح از آن، دانش را می خواهند؛ این نیز یک تلاش غیر قابل اعتماد است

10. PLAGIARISM, n . A literary coincidence compounded of a discreditable priority and an honorable subsequence.
[ترجمه ترگمان], ن - - - - - - - - - - - - یک تصادف ادبی، از اولویت با اولویت و یک subsequence محترم
[ترجمه گوگل]PLAGIARISM، n یک تصادف ادبی، یک اولویت فریبکارانه و یک پیروزی محترم است

11. Whenever a man does anything unexpected, his fellows ascribe it to the most discreditable motives.
[ترجمه ترگمان]هر وقت کسی کار غیر منتظره انجام می دهد، his آن را به بدترین نحو تعبیر می کنند
[ترجمه گوگل]هر گاه یک مرد چیزی غیرمعمول می کند، همسالانش آن را به انگیزه های محرمانه تر تقلیل می دهند

12. The third part analyzes the present situation of the financial credit in our enterprises and points out the causes for some discreditable financial actions in some enterprises.
[ترجمه ترگمان]بخش سوم، وضعیت فعلی اعتبار مالی در شرکت های ما را تجزیه و تحلیل می کند و علل برخی اقدامات مالی در برخی شرکت ها را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]قسمت سوم وضعیت فعلی اعتبار مالی را در شرکت های ما تحلیل می کند و علل برخی اقدامات مالی غیر قابل اعتماد در برخی از شرکت ها را مورد بررسی قرار می دهد


کلمات دیگر: