کلمه جو
صفحه اصلی

expectations

انگلیسی به فارسی

انتظارات، انتظار، توقع، چشم داشت


جملات نمونه

1. their expectations were not fulfilled
انتظارات آنها برآورده نشد.

2. against all expectations
برخلاف کلیه ی چشم داشت ها (یا پیش بینی ها)

3. to meet somebody's expectations
انتظارات کسی را برآوردن

4. a success beyond one's expectations
موفقیت بیشتر از حد انتظار

5. let's be explicit about our expectations
بیا درباره ی توقعات خود رک و روباز باشیم.

6. the result surpassed all our expectations
نتیجه از تمام انتظارات ما بیشتر بود.

7. live up to other people's expectations
توقعات و انتظارات دیگران را برآورده کردن

پیشنهاد کاربران

انتظارات، تمایلات ، درخواست ها

توقعات، تصورات

انتظارات



کلمات دیگر: