کلمه جو
صفحه اصلی

phone call

انگلیسی به انگلیسی

• conversation by telephone, telephone chat
when you make a phone call, you phone someone.

جملات نمونه

1. I have to make a phone call.
[ترجمه Fatemeh] من باید یه تماس تلفنی سریع برقرار کنم
[ترجمه ترگمان]باید یه زنگ بزنم
[ترجمه گوگل]من باید تماس تلفنی بگیرم

2. I need to make a quick phone call .
[ترجمه ترگمان]باید یه زنگ بزنم
[ترجمه گوگل]من نیاز به یک تماس تلفنی سریع دارم

3. Where can I make a phone call?
[ترجمه ترگمان]از کجا میتونم یه تماس بگیرم؟
[ترجمه گوگل]از کجا می توانم تماس تلفنی برقرار کنم؟

4. He is making a phone call.
[ترجمه ترگمان] اون داره یه تماس تلفنی انجام میده
[ترجمه گوگل]او تماس تلفنی برقرار می کند

5. I'll just make a quick phone call.
[ترجمه ترگمان]فقط یک تلفن فوری می زنم
[ترجمه گوگل]من فقط یک تماس تلفنی سریع ایجاد میکنم

6. I thought a phone call to the right person might set the wheels in motion.
[ترجمه ترگمان]من فکر کردم که یه تماس با شخص مناسب ممکنه چرخ ها رو به حرکت در بیاره
[ترجمه گوگل]من فکر کردم یک تماس تلفنی به فرد مناسب ممکن است چرخ ها را در حرکت قرار دهد

7. You've been putting off making that phone call for days - I think it's about time you grasped the nettle!
[ترجمه ترگمان]چند روزه که داری تلفن می کنی - فکر می کنم وقتش است که the را بگیرید!
[ترجمه گوگل]شما چند روز به این تلفن زنگ زده اید - من فکر می کنم این زمانی است که شما گله را درک کرده اید!

8. Generally a brief note or a phone call will suffice.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی یک یادداشت کوتاه یا تماس تلفنی کافی است
[ترجمه گوگل]به طور کلی یک یادداشت کوتاه یا یک تماس تلفنی کافی است

9. The phone call from Mike really made my day.
[ترجمه ترگمان]تلفن از طرف مایک واقعا روز منو درست کرده
[ترجمه گوگل]تماس تلفنی از مایک واقعا روزم را ساخت

10. Sophie's curiosity was aroused by the mysterious phone call.
[ترجمه ترگمان]کنجکاوی سوفی با تماس تلفنی اسرارآمیز برانگیخته شد
[ترجمه گوگل]کنجکاوی سوفی توسط تماس تلفنی اسرارآمیز ایجاد شد

11. You should follow up your letter with a phone call.
[ترجمه ترگمان]باید با یه تماس تلفنی نامه - ت رو دنبال کنی
[ترجمه گوگل]شما باید نامه خود را با تماس تلفنی دنبال کنید

12. Is Derrick about? There's a phone call for him.
[ترجمه ترگمان]دریک \"در مورد چیه؟\" یه تماس تلفنی براش هست
[ترجمه گوگل]آیا Derrick در مورد؟ برای او یک تماس تلفنی وجود دارد

13. The phone call came after months of silence.
[ترجمه ترگمان]بعد از چند ماه سکوت، تلفن زنگ زد
[ترجمه گوگل]تماس تلفنی پس از ماهها سکوت به وجود آمد

14. It only took one phone call to set the wheels in motion.
[ترجمه ترگمان]فقط یک تماس تلفنی بود که چرخ ها را به حرکت درآورد
[ترجمه گوگل]این فقط یک تماس تلفنی برای تنظیم چرخ ها در حال حرکت بود

15. Hi Maggie! Is this phone call business or pleasure ?
[ترجمه ترگمان]! سلام مگی این تلفن زنگ میزنه یا تفریح؟
[ترجمه گوگل]سلام مگی! آیا این کسب و کار تماس تلفنی و یا لذت بردن است؟

پیشنهاد کاربران

تماس تلفنی


کلمات دیگر: