بانداژ ورزش : نوار دوردست
bandages
بانداژ ورزش : نوار دوردست
انگلیسی به فارسی
باند، نوار زخم بندی، فتق بند، مشمع روی زخم، قنداق کردن، با نوار بستن، دسته کردن، پانسمانکردن
جملات نمونه
1. to ribbon material for bandages
برای زخم بندی پارچه را نوار کردن
2. her hands were swathed in bloody bandages
دستانش با زخم بندهای خونین باند پیچی شده بودند.
پیشنهاد کاربران
باند
کلمات دیگر: