کپ کردن
cap off
انگلیسی به فارسی
پیشنهاد کاربران
finish or complete, as with some decisive action
انجام دادن یا تمام کردن، مانند برخی از اقدامات تعیین کننده
انجام دادن یا تمام کردن، مانند برخی از اقدامات تعیین کننده
به پایان رساندن، تمام کردن، نتیجه گرفتن
حسن ختام. . The win caped off a strong season. این برد حسن ختامی بود بر فصلی موفق.
کلمات دیگر: