1. It's known that acupuncture originated in China.
[ترجمه ترگمان]معلوم شده است که طب سوزنی از چین نشات می گیرد
[ترجمه گوگل]شناخته شده است که طب سوزنی در چین آغاز می شود
2. In desperation, I decided to try acupuncture.
[ترجمه ترگمان]در نهایت ناامیدی تصمیم گرفتم از طب سوزنی استفاده کنم
[ترجمه گوگل]در ناامیدی، تصمیم گرفتم طب سوزنی را امتحان کنم
3. Acupuncture treatment is gentle, painless, and, invariably, most relaxing.
[ترجمه ترگمان]روش درمانی طب سوزنی ملایم، بدون درد، و همیشه آرامش بخش است
[ترجمه گوگل]درمان طب سوزنی ملایم و بدون درد است، و همیشه، بیشتر آرامش بخش است
4. My doctor recommended a course of acupuncture.
[ترجمه ترگمان]دکترم یه دوره طب سوزنی رو پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]دکتر من یک دوره طب سوزنی را توصیه کرد
5. I'm having acupuncture for a bad back.
[ترجمه ترگمان]من برای یه آدم بد طب سوزنی رو طب سوزنی می کنم
[ترجمه گوگل]من داروی طب سوزنی برای یک بازگشت بد دارم
6. Therapies like acupuncture do work and many people have been healed by them.
[ترجمه ترگمان]افرادی مثل طب سوزنی کار می کنند و بسیاری از مردم با آن ها شفا می یابند
[ترجمه گوگل]درمان هایی مانند طب سوزنی کار می کنند و بسیاری از آنها توسط آنها شفا یافته اند
7. Acupuncture has been practised in China for thousands of years.
[ترجمه ترگمان]هزاران سال است که طب سوزنی در چین انجام شده است
[ترجمه گوگل]طب سوزنی در هزاران سال در چین انجام شده است
8. Needles are inserted into specific acupuncture points in the body.
[ترجمه ترگمان]نیدلز وارد نقاط طب سوزنی ویژه ای در بدن می شود
[ترجمه گوگل]سوزن ها در نقاط طب سوزنی خاص در بدن قرار می گیرند
9. Acupuncture involves the insertion of needles into specific points of the body.
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی شامل فرو بردن سوزن ها در نقاط خاص بدن است
[ترجمه گوگل]طب سوزی شامل قرار دادن سوزن در نقاط خاص بدن است
10. Written records show that acupuncture dates back to the Song Dynasty.
[ترجمه ترگمان]سوابق مکتوب نشان می دهند که طب سوزنی به سلسله سانگ بازگشته است
[ترجمه گوگل]سوابق نوشته شده نشان می دهد که طب سوزنی به سلسله Song می رسد
11. Acupuncture has a harmonizing and energizing effect on mind and body.
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی یک نت هارمونیک و نیرو دهنده بر ذهن و بدن دارد
[ترجمه گوگل]طب سوزنی یک اثر هماهنگ و انرژی دهنده در ذهن و بدن دارد
12. She had some acupuncture treatment which seems to have cured her.
[ترجمه ترگمان]او درمانی طب سوزنی داشت که ظاهرا او را درمان کرده بود
[ترجمه گوگل]او برخی از درمان طب سوزنی که به نظر می رسید او را درمان کرده بود
13. A permanent cure will only be effected by acupuncture, chiropractic or manipulation.
[ترجمه ترگمان]یک درمان دائمی تنها با طب سوزنی، chiropractic یا دستکاری انجام می شود
[ترجمه گوگل]درمان مداوم تنها با طب سوزنی، کایروپراکتیک یا دستکاری انجام می شود
14. Acupuncture, reflexology and homeopathy are all forms of complementary medicine.
[ترجمه ترگمان]طب سوزنی، طب سوزنی و طب سوزنی همه اشکال پزشکی مکمل هستند
[ترجمه گوگل]طب سوزنی، رفلکسولوژی و هومیوپاتی همه انواع پزشکی مکمل هستند