کلمه جو
صفحه اصلی

abnormalcy


معنی : حالت غیر طبیعی، غیر عادی بودن، نا هنجاری
معانی دیگر : حالت غیر طبیعی، ناهنجاری، غیر عادی بودن

انگلیسی به فارسی

حالت غیرطبیعی، ناهنجاری، غیرعادی بودن


غیرطبیعی، حالت غیر طبیعی، غیر عادی بودن، نا هنجاری


انگلیسی به انگلیسی

• irregularity, abnormality, deviation, aberration

مترادف و متضاد

حالت غیر طبیعی (اسم)
abnormalcy

غیر عادی بودن (اسم)
abnormalcy, abnormality

ناهنجاری (اسم)
abnormalcy, dissonance, crudity, harshness, inelegance, malformation, ill-being

پیشنهاد کاربران

ناهنجاری


کلمات دیگر: