کلمه جو
صفحه اصلی

abductor


معنی : عضله دور کننده، دور کننده، ادم ربا، ادم دزد
معانی دیگر : طب عضله دور کننده

انگلیسی به فارسی

آدم‌دزد، آدم‌ربا، دور‌کننده، (پزشکی) عضله‌ی دور‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

• kidnapper, one who abducts; muscle which pulls a body part away from the main axis of the body (anatomy)
abductors are people who take a person away illegally, usually by force.

مترادف و متضاد

عضله دور کننده (اسم)
abductor

دور کننده (اسم)
abductor

ادم ربا (اسم)
abductor

ادم دزد (اسم)
abductor, kidnapper, thief

جملات نمونه

1. He felt a sharp pain in the abductor muscle in his right thigh.
[ترجمه ترگمان]درد شدیدی در ماهیچه abductor در ران چپ او احساس کرد
[ترجمه گوگل]او احساس درد شدیدی در عضله رباینده در ران راست خود داشت

2. She co-operated with her abductor.
[ترجمه ترگمان]او با رباینده او هم کاری می کند
[ترجمه گوگل]او با ربوده شدنش همکاری کرد

3. The origin and course of the nervus abductor digiti minimi pedis and the numbers and distribution of its sensory branches were observed on 40 sides of adult cadavers.
[ترجمه ترگمان]منشا و البته of abductor digiti minimi pedis و تعداد و توزیع شاخه های حسی آن در ۴۰ طرف اجساد بالغ مشاهده شد
[ترجمه گوگل]منشاء و روند ناهنجاری عصبی digiti minimi pedis و تعداد و توزیع شاخه های حسی آن در 40 طرف مصدوم بالغ مشاهده شد

4. He intercuts scenes of Rex getting more and more desperate with scenes of the abductor with his family.
[ترجمه ترگمان]او صحنه هایی از رکس را مجسم می کند که بیشتر و بیشتر با صحنه هایی از سارق و خانواده اش ناامید می شود
[ترجمه گوگل]او بین صحنه های رکس از صحنه های ربوده شده با خانواده اش بیشتر و بیشتر ناامید شده است

5. She says the artist's impression is an excellent likeness of her abductor.
[ترجمه ترگمان]می گوید که این نظر هنرمند شباهت فوق العاده ای از abductor دارد
[ترجمه گوگل]او می گوید تصور هنرمند یک تصویر عالی از ربوده شدن او است

6. Sime found it difficult to run fast round a bend because his abductor muscles underwent too much strain.
[ترجمه ترگمان]Sime پیدا کردن سریع دور یک پیچ را دشوار یافت، زیرا ماهیچه های رباینده او تحت فشار زیادی قرار گرفته بودند
[ترجمه گوگل]سایم دشوار بود که خم شدن سریع را انجام دهد، زیرا عضلات رگبار او تحت فشار زیادی قرار گرفتند

7. The Police hurried to untangle the remaining children barred by the abductor.
[ترجمه ترگمان]پلیس با عجله برای رها کردن بقیه کودکانی که توسط سارق مسدود شده اند، عجله کرد
[ترجمه گوگل]پلیس عجله کرد تا فرزندان باقیمانده را که توسط ربوور رها شده بود، جدا کنند

8. It is capable of providing applied anatomic basis by using the abductor muscle flap of the little finger transposition for abductor function of thumb restoration.
[ترجمه ترگمان]این روش قادر به فراهم کردن مبنای کالبدی کاربردی با استفاده از دریچه قلب سارق کوچک انگشت کوچک، جابجایی انگشت کوچک است
[ترجمه گوگل]این می تواند با استفاده از فلاپ عضلانی راننده حمل انگشت کوچک برای عملکرد راننده از بازسازی انگشت شست پایه آناتومی کاربردی فراهم کند

9. Objective To apply transposition of vascularized musculocutaneous flap of abductor hallucis muscle in treating affliction of malleolus and pedal on the basis of applied anatomy.
[ترجمه ترگمان]هدف به کار بردن جابجایی دریچه of musculocutaneous of hallucis در درمان افسردگی of و پدال گاز بر پایه آناتومی به کار رفته
[ترجمه گوگل]هدف: استفاده از انتقال فلپ ماهیچه ای عضلانی از عضله هالوژن حاد در درمان ضایعه مالوئل و پدال بر اساس آناتومی کاربردی

10. Methods:The morphology, blood supply and nerve innervation of the short abductor muscle of great toe were observed on 50 adult lower extremities.
[ترجمه ترگمان]روش ها: مورفولوژی، عرضه خون و کنترل عصبی ماهیچه های short، در ۵۰ سطح پایین تر بزرگ سال مشاهده شد
[ترجمه گوگل]روش ها: مورفولوژی، خون رسانی و عصب سازی عضله کوتاه راننده کوتاه انگشتی در 50 انتهای اندام بالغ مشاهده شد

11. It damaged all the soft tissue arosed from fractures medially and laterally, included adductor hallucis, quadratus plantae, flexor digitorum brevis and abductor digiti minimi as well.
[ترجمه ترگمان]این دستگاه به تمام بافت های نرم arosed from and laterally، included hallucis، quadratus plantae، flexor digitorum brevis و سارق digiti minimi آسیب رساند
[ترجمه گوگل]این تمام بافت نرم را که از شکستگی در ناحیه Medially و در سمت چپ ایجاد شده بود، آسیب دیده بود، شامل هالوسیت Adductor، Plantae Quadratus، Flexoror Digitorum brevis و Digitu minimi نیز بود

12. It is related to cup position, wear or deficient abductor mechanism.
[ترجمه ترگمان]آن مربوط به موقعیت فنجان، فرسودگی و یا مکانیزم دزدی است
[ترجمه گوگل]این مربوط به موقعیت فنجان، مجهز بودن یا کمبود مکانیزم ردیاب است

13. CSP onset latency was inversely correlated with JOA score and N13 amplitude, and was positively correlated with central motor conduction time to abductor digiti minimi.
[ترجمه ترگمان]تاخیر ورودی CSP با امتیاز JOA و دامنه N۱۳ رابطه معکوس داشت و ارتباط مستقیمی با زمان هدایت موتور مرکزی برای دزدی digiti minimi داشت
[ترجمه گوگل]تاخیر در شروع CSP به طور معکوس با نمره JOA و دامنه N13 همبستگی داشت و با زمان هدایت موتور مرکزی به دیجیتای مینیمای ربایی ارتباط مثبت داشت

14. Allardyce said Owen has a 3cm tear in his abductor muscle and will see a specialist on Thursday to see whether he also needs a hernia operation.
[ترجمه ترگمان]Allardyce گفت که اوون یک پارگی سه سانتیمتر در ماهیچه ربوده شده خود دارد و یک متخصص را در روز پنج شنبه خواهد دید تا ببیند آیا او به جراحی فتق نیاز دارد یا خیر
[ترجمه گوگل]Allardyce گفت اوون دارای یک قطعه 3 سانتیمتری در عضله ربوده شده است و روز پنج شنبه یک متخصص را می بیند تا ببیند آیا او نیز نیاز به عملیات فتق دارد

پیشنهاد کاربران

آدم ربا

# She was tortured by her abductors
# He was going to find his daughter and murder her abductor


کلمات دیگر: