1. portent of a disaster
تفال یک فاجعه
2. I see it as a portent of things to come.
[ترجمه ترگمان]من آن را به عنوان یک نشانه شوم می بینم
[ترجمه گوگل]من آن را به عنوان یک علامت از چیزهایی که می آیند را ببینید
3. Some people believe the raven is a portent of death.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم بر این باورند که زاغ نشانه مرگ است
[ترجمه گوگل]بعضی از مردم معتقدند که راور یک مرگ است
4. The savage civil war there could be a portent of what's to come in the rest of the region.
[ترجمه ترگمان]جنگ داخلی وحشیانه می تواند به عنوان نشانه ای از این باشد که چه چیزی در بقیه منطقه رخ خواهد داد
[ترجمه گوگل]جنگ داخلی وحشیانه می تواند نشان از آنچه در بقیه منطقه می آید، باشد
5. The event proved to be a portent of the disaster that was to come.
[ترجمه ترگمان]این واقعه به عنوان نشانه ای از فاجعه ای که قرار بود اتفاق بیفتد، ثابت شده بود
[ترجمه گوگل]این رویداد نشان دهنده ی فاجعه ای است که باید پیش برود
6. signs full of portent.
[ترجمه ترگمان]نشونه های پر از نشانه شوم
[ترجمه گوگل]نشانه هایی پر از عصبانیت
7. Although the full portent of that legislation has yet to sink in, it is already making waves.
[ترجمه ترگمان]اگر چه the کامل این قانون هنوز در حال غرق شدن است، اما در حال حاضر امواج ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]اگرچه عاملی از این قوانین هنوز در حال فروپاشی است، اما در حال حاضر موج می زند
8. Their first meeting was a portent.
[ترجمه ترگمان]اولین ملاقاتشان یک نشانه بود
[ترجمه گوگل]اولین جلسه آنها یک خبر بود
9. The strikes are viewed as a portent of revolution.
[ترجمه ترگمان]این حملات به عنوان نشانه انقلاب تلقی می شوند
[ترجمه گوگل]اعتصابات به عنوان یک عنصر انقلاب دیده می شود
10. One encouraging portent is that more people are using the railway network.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه دلگرم کننده این است که افراد بیشتری از شبکه راه آهن استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]یکی از دلایل دلگرم کننده این است که مردم بیشتر از شبکه راه آهن استفاده می کنند
11. I hope this is a portent for the rest of the year.
[ترجمه ترگمان]امیدوارم برای بقیه سال این فال بد باشه
[ترجمه گوگل]من امیدوارم این برای سال های دیگر امری عادی باشد
12. Many saw this break with tradition as portent of a bad reign [ citation needed ] .
[ترجمه ترگمان]بسیاری این جدایی را با سنت به عنوان نشانه دوران بد می دانند
[ترجمه گوگل]بسیاری از این سقوط را با سنت به عنوان شاهد یک حکومت بد می دانستند
13. In people's view, mask is both holy and portent, and thus mask taboo comes into being.
[ترجمه ترگمان]در دید مردم، ماسک هم مقدس و هم به عنوان نشانه بد است و در نتیجه تابو به وجود می آید
[ترجمه گوگل]در نگاه مردم، ماسک هر دو مقدس و عرفانی است و بنابراین تابو مخفی می شود
14. I a portent to many, but you are my strong refuge.
[ترجمه ترگمان]من به خیلی چیزها بد می شوم، اما تو پناه گاه قوی من هستی
[ترجمه گوگل]من برای بسیاری از افراد، اما شما پناهگاه قوی من است
15. To be or give a sign or portent of.
[ترجمه ترگمان]برای بودن یا دادن یک نشانه یا نشانه به نشانه
[ترجمه گوگل]برای نشان دادن یا نشان دادن