1. The boss asked some employees to lift the massive box.
رئیس از چند کارمند خواست جعبه سنگین را بلند کنند
2. From lifting weights, Willie had developed massive arm muscles.
ویلی با بلند کردن وزنه، ماهیچه های بازویش را حجیم ساخته است
3. The main building on the campus was so massive that the new students had trouble finding their way around at first.
ساختمان اصلی دانشگاه آنقدر بزرگ بود که ابتدا دانشجویان جدیدالورود در ابتدا برای پیدا کردن راهشان به مشکل برخوردند
4. massive hemorrhage
خون ریزی شدید و گسترده
5. massive retaliation
حمله انتقامی در سطح گسترده،قصاص همگانی
6. massive rock formations
ریختارهای سنگی هم ساخت
7. massive rocks
صخره های سترگ
8. massive sandstones
ماسه سنگ های نادیسه
9. massive statues
مجسمه های غول آسا
10. massive towers
برج های عظیم
11. a massive dose of medicine
مقدار بسیار زیاد دارو (که خورده شده)
12. a massive heart attack
حمله ی قلبی شدید
13. rustam's massive shoulders
شانه های ستبر رستم
14. the country's massive debts
بدهی های زیاد کشور
15. the most massive odor i have ever known
شدیدترین بویی که تابحال به مشامم رسیده است
16. he vanished leaving massive arrears
غیبش زد و دیون نپرداخته ی عظیمی به جا گذاشت.
17. instability caused a massive flight of capital from the country
عدم ثبات باعث فرار سرمایه های هنگفتی از کشور گردید.
18. one of the most massive programs ever submitted to the congress
یکی از جامع ترین برنامه هایی که تاکنون به کنگره تقدیم شده است
19. the sea surged on the massive cliffs
دریا بر صخره های غول آسا می خروشید (فراریز می کرد).
20. He died of a massive brain haemorrhage .
[ترجمه ترگمان] اون بخاطر یه تومور مغزی شدید مرد
[ترجمه گوگل]او از خونریزی عظیم مغزی جان خود را از دست داد
21. We must make massive efforts to improve it.
[ترجمه ترگمان]ما باید تلاش عظیمی برای بهبود آن انجام دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید تلاش های بزرگی برای بهبود آن انجام دهیم
22. Massive investment is needed to modernise the country's telephone network.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری عظیم برای پیشرفته کردن شبکه تلفن کشور مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری عظیم برای ارتقاء شبکه تلفن کشور ضروری است
23. A massive exodus of doctors is forcing the government to recruit from abroad.
[ترجمه ترگمان]مهاجرت گسترده پزشکان دولت را مجبور می کند تا از خارج استخدام کند
[ترجمه گوگل]خروج عظیم پزشکان مجبور شده است دولت را از خارج از کشور استخدام کند
24. The temple is supported by massive columns.
[ترجمه ترگمان]این معبد توسط ستون های عظیم پشتیبانی می شود
[ترجمه گوگل]معبد توسط ستون های عظیم پشتیبانی می شود
25. The gorilla had a massive forehead.
[ترجمه ترگمان]گوریل پیشانی بلندی داشت
[ترجمه گوگل]گوریل دارای پیشانی عظیم بود
26. The recent economic crisis has led to massive layoffs.
[ترجمه ترگمان]بحران اقتصادی اخیر باعث اخراج انبوه شده است
[ترجمه گوگل]بحران اقتصادی اخیر منجر به اخراج گسترده ای شده است
27. She suffered a massive exposure to toxic chemicals.
[ترجمه ترگمان]او در معرض مواد شیمیایی سمی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]او مواجه شدید با مواد شیمیایی سمی رنج می برد
28. The car was launched with a massive media/advertising blitz, involving newspapers, magazines, television and radio.
[ترجمه ترگمان]این خودرو با یک حمله تبلیغاتی \/ تبلیغاتی گسترده آغاز شد که شامل روزنامه ها، مجلات، تلویزیون و رادیو بود
[ترجمه گوگل]این خودرو با یک رسانه بزرگ / تبلیغاتی پرتاب شد که شامل روزنامه ها، مجلات، تلویزیون و رادیو بود