1. So what if we fall down? At least we are still young.
[ترجمه فاطمه] خب اگه سقوط کنیم چی میشه ؟ حداقل ما هنوز جوان هستیم
[ترجمه ترگمان]اگه سقوط کنیم چی؟ حداقل ما هنوز جوون هستیم
[ترجمه گوگل]پس اگر سقوط کنیم چه؟ حداقل ما هنوز جوان هستیم
2. If the blocks are placed off-centre, they will fall down.
[ترجمه ترگمان]اگر بلوک ها را در مرکز قرار دهند، سقوط خواهند کرد
[ترجمه گوگل]اگر بلوک ها خارج از مرکز قرار می گیرند، آنها سقوط خواهند کرد
3. I'm quite good at speaking Chinese, but I fall down on the written work.
[ترجمه ترگمان]من در حال صحبت کردن به چینی خیلی خوبم، اما روی کار نویسندگی پایین می افتم
[ترجمه گوگل]من در صحبت کردن با چینی ها خیلی خوب هستم، اما من به کار نوشته ای افتخار می کنم
4. All too often councils fall down on the job of keeping the streets clean.
[ترجمه ترگمان]اغلب شوراها در محل نگهداری خیابان ها ریخته می شوند
[ترجمه گوگل]اغلب شوراها سعی دارند خیابان ها را تمیز نگه دارند
5. The roof started to fall down and they started to run for it.
[ترجمه ترگمان]سقف شروع به پایین آمدن کرد و شروع به دویدن کردند
[ترجمه گوگل]سقف شروع به سقوط کرد و شروع به اجرای آن کردند
6. If they should fall down the steps the fence will stop them going on to the road.
[ترجمه ترگمان]اگر از پله ها پایین بیفتند، حصار جلوی آن ها را می گیرد که به جاده بروند
[ترجمه گوگل]اگر آنها باید گام ها را نابود کنند، حصار آنها را متوقف خواهد کرد به راه رفتن
7. Most conference venues fall down on the little matters of personal caring.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مراکز همایش در مورد مسائل کوچک مراقبت شخصی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اکثر سایت های کنفرانس در مورد موضوعات کمی از مراقبت شخصی سقوط می کنند
8. They were quite content to let it fall down.
[ترجمه ترگمان]آن ها کاملا راضی بودند که بگذارند آن سقوط کند
[ترجمه گوگل]آنها کاملا محتاط بودند تا آن را سقوط کند
9. Mr Wadlough slipped on seaweed and began to fall down the side of a rock.
[ترجمه ترگمان]آقای Wadlough به جلبک دریایی لیز خورد و شروع به سقوط در کنار یک تخته سنگ کرد
[ترجمه گوگل]آقای Wadlough در جلبک دریایی افتاد و شروع به سقوط کردن یک سنگ کرد
10. You run for five seconds, fall down and then everyone gets together for a group hug.
[ترجمه ترگمان]تو ۵ ثانیه فرار می کنی، سقوط می کنی و بعد همه برای یه بغل کردن همدیگه رو بغل میکنن
[ترجمه گوگل]شما برای پنج ثانیه اجرا می کنید، سقوط می کنید و سپس همه برای یک آغوش گروه می گردند
11. She could not bring herself to fall down the house stairs.
[ترجمه ترگمان]نمی توانست خود را از پله ها پایین بکشد
[ترجمه گوگل]او نمیتوانست خودش را به پلههای خانه بکشد
12. To fall down on the sofa and tear off her clothes and beg him to make wild, abandoned love to her.
[ترجمه ترگمان]روی نیمکت ولو شد و لباس هایش را پاره کرد و از او خواهش کرد که دیوانه وار عاشقش شود
[ترجمه گوگل]برای سقوط بر روی مبل و پاره کردن لباس های او و التماس او را به وحشی، عشق رها شده به او
13. They fall down and get up again; they educate themselves and kick over the traces.
[ترجمه ترگمان]آن ها به زمین می افتند و دوباره بلند می شوند
[ترجمه گوگل]آنها سقوط می کنند و دوباره بالا می روند؛ آنها خود را آموزش می دهند و روی ردیابی ها ضربه می زنند
14. Sometimes when you think the sky is about to fall down, you might be standing tilted!
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها که فکر می کنی آسمان در شرف سقوط است، ممکن است به کج پا ایستاده باشی!
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات هنگامی که شما فکر می کنید آسمان در حال سقوط است، شما ممکن است ایستاده کج شده!