1. Give the dog the bone don't tantalize him.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] آن استخوان را به آن سگ بده و او را اذیت نکن.
[ترجمه ترگمان]سگه رو بده بهش
[ترجمه گوگل]سگ استخوان را به او تحمیل نکن
2. She tantalized the kitten with fish.
[ترجمه ترگمان]بچه گربه را با ماهی آزاد کرد
[ترجمه گوگل]او بچه را با ماهی گرفتار کرد
3. The tantalizing aroma of fresh coffee wafted towards them.
[ترجمه ترگمان]بوی وسوسه انگیز قهوه تازه به سویشان می آمد
[ترجمه گوگل]عطر و طعم قهوه تازه به سمت آنها حرکت کرد
4. This was my first tantalizing glimpse of the islands.
[ترجمه ترگمان]این اولین نگاهی بود که به آن جزایر انداختم
[ترجمه گوگل]این اولین نگاه من به این جزایر بود
5. He was tantalized by visions of power and wealth.
[ترجمه ترگمان]او با دیدن قدرت و ثروت سرشار از قدرت بود
[ترجمه گوگل]او با چشم اندازهای قدرت و ثروت درگیر شد
6. I caught a tantalizing glimpse of the sparkling blue sea through the trees.
[ترجمه ترگمان]نگاهی به دریای آبی و درخشان در میان درختان انداختم
[ترجمه گوگل]من یک نگاه اجمالی از درخشان دریای آبی را از طریق درختان گرفتم
7. This brief, tantalizing glimpse into his past life served only to deepen the mystery of his background.
[ترجمه ترگمان]این نگاه مختصر و tantalizing به زندگی گذشته اش تنها برای تعمیق رمز سابقه خود بود
[ترجمه گوگل]این نگاه کوتاه و مبهوت کننده به زندگی گذشته او تنها برای رمزگشایی از پس زمینه او به کار رفته است
8. It was wiser not to tantalize oneself.
[ترجمه ترگمان]عاقل تر از آن بود که آدم خود را گول بزند
[ترجمه گوگل]عاقلانه تر بود که خود را تحقیر نکنیم
9. Yet appearances on other people's record dates provide a tantalizing glimpse of what he had to offer.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حضور در تاریخ های ثبت احوال افراد دیگر، یک نظر وسوسه انگیز از آنچه که باید ارائه دهد، فراهم می کند
[ترجمه گوگل]با این حال ظاهر شدن در تاریخ رکوردهای دیگران، نگاهی مبهم به آنچه او را مجبور به ارائه است، فراهم می کند
10. But solar power remained a tantalizing lure to both environmentalists and entrepreneurs.
[ترجمه ترگمان]اما انرژی خورشیدی یک فریب وسوسه انگیز برای متخصصان محیط زیست و هم کارآفرینان بود
[ترجمه گوگل]اما انرژی خورشیدی همچنان یک عذاب وحشتناک برای هر دو محیط زیست و کارآفرینان بود
11. How to tantalize our lower-middle-class students was a formidable task.
[ترجمه ترگمان]چگونه می توان گفت که دانش آموزان طبقه پایین ما یک وظیفه خطیر بودند
[ترجمه گوگل]چگونه توانستیم دانش آموزان پایین تر و متوسط خود را به عنوان یک وظیفه ی وحشتناک انجام دهیم
12. There are tantalizing hints in the archaeological record that the Minoans may have written longer, non-bureaucratic texts on parchment.
[ترجمه ترگمان]برخی اشارات tantalizing در این پرونده باستان شناسی وجود دارد که ممکن است the متون طولانی و non را بر روی کاغذ پوستی نوشته باشند
[ترجمه گوگل]نکات مبهم در ضبط باستان شناسی وجود دارد که Minoans ممکن است نوشته های طولانیتری داشته باشد و متون غیر بوروکراتیک بر روی کاغذ بریزند
13. The book gives us a tantalizing overview, taking advantage of subject matter at its most sensual.
[ترجمه ترگمان]این کتاب مرور خوبی به ما می دهد و از این موضوع سواستفاده می کند و از موضوع صحبت می کند
[ترجمه گوگل]این کتاب به ما نگاهی مبهم نشان می دهد، و از مزایای موضوع در حیله گر ترین آن استفاده می کند
14. The sight is most tantalizing.
[ترجمه ترگمان]این منظره most است
[ترجمه گوگل]دیدنی ترین تندبادهای است
15. The delicious smell tantalized us.
[ترجمه ترگمان] بوی خوش مزه ما رو از خودش دور میکنه
[ترجمه گوگل]بوی خوشمزه ما را تحریک کرد