1. He denies murder on the grounds of provocation.
[ترجمه ترگمان]او قتل در زمینه تحریک را انکار می کند
[ترجمه گوگل]او بر اساس تحرکات قتل را انکار می کند
2. She claims that Graham attacked her without any provocation.
[ترجمه موسی] او مدعی است که گراهام بدون هیچ گونه تحریکی به او حمله کرده است.
[ترجمه ترگمان]اون ادعا می کنه که \"گراه ام\" بدون هیچ تحریک به اون حمله کرده
[ترجمه گوگل]او ادعا می کند که گراهام بدون هر گونه تحریک آمیزی به او حمله کرد
3. The victim's conduct had involved an element of provocation.
[ترجمه موسی] رفتار قربانی شامل یک عامل تحریک آمیز بود.
[ترجمه ترگمان]رفتار قربانی یک عامل تحریک بوده است
[ترجمه گوگل]رفتار قربانی یک عنصر تحریک آمیز بود
4. Jack would not have hit the boy without provocation.
[ترجمه علی صفدری] جک نمیخواهد پسر را بدون تحریک کتک بزند
[ترجمه موسی] جک بدون تحریک به پسر ضربه نمی زد.
[ترجمه مصطفی] اگر تحریک آن پسر نبود، جک او را نمی زد.
[ترجمه ترگمان] جک \"بدون هیچ تحریک نمی تونست به اون پسر صدمه بزنه\"
[ترجمه گوگل]جک نمی خواهد پسر را بدون تحریک کند
5. He'd fly into a rage at the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان]او با کم ترین تحریک به خشم آمده بود
[ترجمه گوگل]او به کوچکترین تحریک آمیز می خندد
6. At that time I overheated with provocation.
[ترجمه علی صفدری] در آن زمان من با تحریک شدن جوش اوردم
[ترجمه ترگمان] اون موقع من با تحریک تحریک شدم
[ترجمه گوگل]در آن زمان من با تحریک تحریم شدم
7. He would lose his temper at the slightest provocation.
[ترجمه علی صفدری] او کنترل خود را با کوچکترین تحریک از دست میدهد
[ترجمه ترگمان]او با کم ترین تحریک خشم خود را از دست می داد
[ترجمه گوگل]او خستگی خود را در کوچکترین تحریک خود را از دست می دهد
8. The terrorists can strike at any time without provocation.
[ترجمه ترگمان]تروریست ها می توانند بدون تحریک به هر زمانی حمله کنند
[ترجمه گوگل]تروریست ها می توانند بدون هر گونه تحریک آمیز در هر زمان حمله کنند
9. The crime was committed under provocation.
[ترجمه ترگمان] جرمی مرتکب شده بود
[ترجمه گوگل]جنایت تحت تحریک متعهد بود
10. She flares up at the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان]او کم ترین تحریک را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]او کوچکترین تحریکآمیز است
11. She bursts into tears at the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان]با کم ترین تحریکی می گریست
[ترجمه گوگل]او کوچکترین تحریک آمیز به اشک می ریزد
12. He flares up at the slightest provocation.
[ترجمه ترگمان]او کم ترین تحریک را تحریک می کند
[ترجمه گوگل]او کوچکترین تحریک آمیز است
13. He reacted violently only under provocation .
[ترجمه ترگمان]او به شدت به شدت عکس العمل نشان داد
[ترجمه گوگل]او فقط تحت تحریک با خشونت واکنش نشان داد
14. He was accused of deliberate provocation .
[ترجمه ترگمان]او به تحریک عمدی متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او متهم به تحریک عمدی بود