1. an inflatable boat
قایق بادکردنی
2. We gave the children an inflatable paddling pool for Christmas.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] ما یک قایق پارویی بادکردنی به بچه ها در کریسمس هدیه دادیم.
[ترجمه ترگمان]ما برای کریسمس بچه ها را برای کریسمس به بچه ها دادیم
[ترجمه گوگل]ما برای بچه ها کریسمس به یک استخر پر از آب اضافه کردیم
3. The children were playing on the inflatable castle.
[ترجمه ترگمان]بچه ها مشغول بازی در قصر بادکنکی بودند
[ترجمه گوگل]بچه ها در قلعه پر از بادکنک بازی می کردند
4. If not a Carley float, then certainly an inflatable rubber dinghy.
[ترجمه ترگمان]اگر کارلی بی تز در حال شناور بودن باشد، مطمئنا یک قایق بادی بادکنکی است
[ترجمه گوگل]اگر یک شناور کارلی نباشد، مطمئنا یک قایق بادی لاستیکی تورم است
5. A mobile, inflatable planetarium costing £000 will now be used in the region by up to 000 pupils each year.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک دستگاه mobile بادی، inflatable planetarium برای هر سال در این منطقه مورد استفاده قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]در حال حاضر یک میلیون و 300 هزار سیاره به اندازه یک هزار و 200 سی سی در سال در دسترس خواهد بود
6. The drag of the loaded inflatable had slowed the catamaran so that they were making a bare five knots.
[ترجمه ترگمان]فشار آب loaded قایق را آهسته تر کرده بود تا آن ها را به پنج گره لخت تبدیل کنند
[ترجمه گوگل]کشیدن لودر تورم باعث شده بود که کاتاماران به طوری که آنها پنج گره خالی ایجاد می کردند
7. Paul wonders where the inflatable life preserver is.
[ترجمه ترگمان]\"پال\" فکر می کند که نجات باد inflatable کجاست
[ترجمه گوگل]پل تعجب می کند که در آن نگهدارنده زندگی بادوام است
8. Drifting nearby, however, was a sort of transparent inflatable dinghy, low in the water, resembling a cocoon.
[ترجمه ترگمان]با این حال، نزدیک شدن به یک نوع قایق کوچک در داخل آب بود که شبیه به یک پیله بود
[ترجمه گوگل]با این حال، روبرو شدن در این نزدیکی، نوعی قایق بادبانی شفاف بود، کم در آب، شبیه یک نارون
9. The inflatable structure should burn up within days.
[ترجمه ترگمان]ساختار بادکنکی باید در عرض چند روز سوزانده شود
[ترجمه گوگل]ساختار بادکنکی باید در عرض چند روز سوزانده شود
10. In trying to learn about inflatable technology, I came across the solar sail concept.
[ترجمه ترگمان]در تلاش برای یادگیری در مورد تکنولوژی بادکنکی، من با مفهوم بادبان خورشیدی برخورد کردم
[ترجمه گوگل]در تلاش برای یادگیری در مورد فن آوری های بادوام، من در سراسر مفهوم بادبان خورشید آمد
11. Tender Inflatable dinghy, with pump and oars.
[ترجمه ترگمان]قایق پارویی کوچک پارویی با پمپ و پارو بها
[ترجمه گوگل]رقص بادی، با پمپ و وارز
12. Stealing an inflatable King Kong may have been a student caper.
[ترجمه ترگمان]دزدیدن یک شاه بادکنکی، ممکن است یک جست وخیز دانش آموزان باشد
[ترجمه گوگل]سرقت یک تور کینگ کنگ مملو از دانش آموز بوده است
13. This is a 14-pound inflatable chamber that lowers the effective altitude inside by 000 to 000 feet.
[ترجمه ترگمان]این یک محفظه بادی ۱۴ پوندی است که ارتفاع موثر را تا ۰۰۰ فوت پایین می آورد
[ترجمه گوگل]این یک محفظه بادی 14 پوند است که ارتفاع مؤثر آن را به 000 تا 000 فوت کاهش می دهد
14. First one engine powered inflatable was heard to leave the shore in the direction of Guiding Lights.
[ترجمه ترگمان]اول از آن، صدای باد کردن بادی به گوش می رسید تا ساحل را در جهت چراغ های چشمک زن ترک کند
[ترجمه گوگل]اولین موتور توربو شارژ شده برای خروج از ساحل در جهت هدایت چراغ شنیده شد
15. I saw two inflatable dinghies aboard.
[ترجمه ترگمان] دوتا قایق بادکنکی که سوار کشتی شدن رو دیدم
[ترجمه گوگل]من دیدم دو چرخه بادوام بر روی کشتی