فاحشه ی تلفنی، 1- (برای کمک یا مشورت) احضار کردن، فراخواندن 2- (پول یا اوراق بهادار و غیره را) از گردش خارج کردن، جمع آوری کردن 3-درخواست پرداخت کردن، تو خوانی، تو خواندنی
call in
فاحشه ی تلفنی، 1- (برای کمک یا مشورت) احضار کردن، فراخواندن 2- (پول یا اوراق بهادار و غیره را) از گردش خارج کردن، جمع آوری کردن 3-درخواست پرداخت کردن، تو خوانی، تو خواندنی
انگلیسی به فارسی
برای کمک یا مشورت احضار کردن
تماس بگیرید، تو خوانی، تو خواندنی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
حالات: call--ins
حالات: call--ins
• : تعریف: a telephone conversation between a listener or viewer and a radio or television host, which is broadcast on the host's show.
صفت ( adjective )
• : تعریف: encouraging listeners or viewers to telephone and talk with a radio or television host.
- a late-night call-in show
[ترجمه ترگمان] یه زنگ آخر شب به نمایش
[ترجمه گوگل] یک نمایش تلویزیونی در اواخر شب
[ترجمه گوگل] یک نمایش تلویزیونی در اواخر شب
• recall, request to return; demand repayment of a debt; phone to one's job and ask for permission to stay at home due to illness (slang)
مترادف و متضاد
Communicate by telephone
Summon someone
جملات نمونه
1. We need to call in an electrician to sort out the wiring.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] ما اجتیاج داریم که با یک برقکار تماس بگیریم تا از سیم کشی سر دربیاورد.
[ترجمه ترگمان]باید به یه برق کار زنگ بزنیم تا سیم کشی رو جور کنه[ترجمه گوگل]ما باید یک برقکار تماس بگیریم تا سیم کشی را مرتب کنیم
2. Call in this evening if possible.
[ترجمه ترگمان] اگه امکانش باشه، همین امشب زنگ بزن
[ترجمه گوگل]در صورت امکان از این شب تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]در صورت امکان از این شب تماس بگیرید
3. We had better call in a specialist at this critical moment.
[ترجمه ترگمان]ما باید در این لحظه حساس به یه متخصص زنگ بزنیم
[ترجمه گوگل]ما در این لحظه ی بحرانی با یک متخصص تماس گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در این لحظه ی بحرانی با یک متخصص تماس گرفتیم
4. I thought we might call in on your mother on our way - I've got some magazines for her.
[ترجمه کامران] فکر میکنم ما احتمال داره تو راهمون یه سر به مادرت بزنیم - من تعدادی مجله براش دارم
[ترجمه ترگمان]من فکر کردم ممکنه به روش ما به مادرت زنگ بزنیم - یه سری مجله براش دارم[ترجمه گوگل]من فکر کردم ممکن است ما را در راه خود به مادر خود بفرستد - من تعدادی مجله برای او دارم
5. Call in an architect or surveyor to oversee the work.
[ترجمه ترگمان]به یک معمار یا surveyor زنگ بزنید تا به کار نظارت کند
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر کار در یک معمار یا نقشه بردار تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]برای نظارت بر کار در یک معمار یا نقشه بردار تماس بگیرید
6. The bank wants to call in all money lent last year.
[ترجمه ترگمان]بانک می خواهد در سال گذشته از همه پول وام بگیرد
[ترجمه گوگل]این بانک می خواهد تمام پولهایی که گذشته در سال گذشته پرداخت کرده اند تماس بگیرد
[ترجمه گوگل]این بانک می خواهد تمام پولهایی که گذشته در سال گذشته پرداخت کرده اند تماس بگیرد
7. The doctors were stumped and had to call in a specialist.
[ترجمه ترگمان]دکترها گیج بودند و مجبور بودند به یک متخصص زنگ بزنند
[ترجمه گوگل]پزشکان متوقف شدند و مجبور به تماس با یک متخصص شدند
[ترجمه گوگل]پزشکان متوقف شدند و مجبور به تماس با یک متخصص شدند
8. They had to lay off 200 staff and call in the receivers.
[ترجمه ترگمان]آن ها باید ۲۰۰ نفر از کارکنان را اخراج کرده و به گیرنده تلفن کنند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند 200 کارمند را خاموش کنند و در گیرنده ها تماس بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها مجبور بودند 200 کارمند را خاموش کنند و در گیرنده ها تماس بگیرند
9. We could call in on Patrick on the way to your mother's.
[ترجمه ترگمان]میتونیم تو راه خونه مامانت با \"پاتریک\" تماس بگیریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در پاتریک در راه مادر خود تماس بگیریم
[ترجمه گوگل]ما می توانیم در پاتریک در راه مادر خود تماس بگیریم
10. The new system can trace a phone call in a fraction of a second.
[ترجمه ترگمان]سیستم جدید می تواند یک تماس تلفنی را در کسری از ثانیه ردیابی کند
[ترجمه گوگل]سیستم جدید می تواند یک تماس تلفنی را در یک ثانیه ردیابی کند
[ترجمه گوگل]سیستم جدید می تواند یک تماس تلفنی را در یک ثانیه ردیابی کند
11. He's threatened to call in the police.
[ترجمه ترگمان]اون تهدید کرده که به پلیس زنگ بزنه
[ترجمه گوگل]او تهدید به تماس در پلیس است
[ترجمه گوگل]او تهدید به تماس در پلیس است
12. call in at the supermarket for me.
[ترجمه ترگمان]از سوپر مارکت برای من تماس بگیر
[ترجمه گوگل]تماس بگیرید در سوپر مارکت برای من
[ترجمه گوگل]تماس بگیرید در سوپر مارکت برای من
13. Call in, or ring us up. It's up to you.
[ترجمه ترگمان]زنگ بزن یا زنگ بزن به تو بستگی داره
[ترجمه گوگل]تماس بگیرید یا ما را صدا کنید این برای شماست
[ترجمه گوگل]تماس بگیرید یا ما را صدا کنید این برای شماست
14. How many friends will you call in?
[ترجمه ترگمان]چند تا دوست داری؟
[ترجمه گوگل]چند نفر از دوستانتان به شما تلفن خواهند کرد؟
[ترجمه گوگل]چند نفر از دوستانتان به شما تلفن خواهند کرد؟
پیشنهاد کاربران
وقتی کشتی سر راه یک یا چند جا نگه می دارد
سر زدن
"to call a specific place by phone - a noun or pronoun can be used between "call" and "in" or after "in
رفتن به جایی و کمک کردن
تصمیم نهایی را اعلام کردن، نظر خود را گفتن
زنگ زدن به جایی
فراخواندن. احضار کردن
Call in Sick یعنی زنگ زدن به محل کار و اعلام بیماری کردن
اما call in یعنی سرزدن
اما call in یعنی سرزدن
✔️ ( درخواست نظر ) مشاوره گرفتن از کسی
How do you persuade farmers and the local community to join one of Scotland’s biggest land restoration projects? 💥Call in💥 a psychologist
How do you persuade farmers and the local community to join one of Scotland’s biggest land restoration projects? 💥Call in💥 a psychologist
کلمات دیگر: