کلمه جو
صفحه اصلی

miraculously


بطور معجزنشان، بطور شگفت آمیز، بطور حیرت انگیز، معجزه وار

انگلیسی به فارسی

معجزه آسا


انگلیسی به انگلیسی

• wondrously, marvelously, phenomenally, remarkably; supernaturally, divinely

جملات نمونه

1. He had been miraculously saved from almost certain death.
[ترجمه ترگمان]او به طور معجزه آسایی از مرگ حتمی نجات یافته بود
[ترجمه گوگل]او به طرز معجزه آسایی از مرگ تقریبا معینی نجات یافته بود

2. She still believed that somehow she could be miraculously cured.
[ترجمه ترگمان]هنوز باور داشت که به طور معجزه آسایی شفا یافته است
[ترجمه گوگل]او هنوز معتقد بود که به نوعی می تواند به طرز معجزه آسایی درمان شود

3. The barn has been miraculously transformed into a luxury hotel.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] انبار غله به طرز معجزه آسایی تبدیل به یک هتل لوکس شده است.
[ترجمه ترگمان]این انبار به نحو معجزه آسایی به یک هتل لوکس تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]انبار معجزه آسا به یک هتل لوکس تبدیل شده است

4. A schoolboy miraculously survived a 25 000 - volt electric shock.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] یک دانش آموز به طور معجزه آسایی از یک شوک الکتریکی 25000 ولتی جان سالم به در برد.
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه اسایی از یک شوک الکتریکی ۲۵ ولت جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز به طرز معجزه آسایی یک شوک الکتریکی 25 هزار ولت را از دست داد

5. Miraculously, both drivers walked away without a scratch.
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی هر دو راننده بدون یک خراش دور شدند
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی، هر دو راننده بدون خراش راه می رفتند

6. He seems to have been miraculously transformed into a first-class player.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که به نحو معجزه آسایی به یک بازیکن درجه یک تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که او به طرز معجزه آسایی به یک بازیکن درجه یک تبدیل شده است

7. Miraculously, the whole process only takes a millionth of a second.
[ترجمه ترگمان]به طور اعجاب انگیزی، کل فرآیند فقط یک میلیونیم ثانیه طول می کشد
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی، کل پروسه تنها یک میلیونم ثانیه طول می کشد

8. They miraculously survived the plane crash.
[ترجمه ترگمان] به طور معجزه آسایی از سقوط هواپیما نجات پیدا کردن
[ترجمه گوگل]آنها به طرز معجزه آسایی از تصادف هواپیما جان سالم به در برده اند

9. Miraculously, the guards escaped death or serious injury.
[ترجمه ترگمان]به طور اعجاب انگیزی، نگهبانان از مرگ یا جراحت جدی جان سالم به در بردند
[ترجمه گوگل]به طرز معجزه آسایی، نگهبانان از مرگ یا آسیب جدی فرار کردند

10. First, the cowlick had miraculously disappeared.
[ترجمه ترگمان]اول، به طور معجزه آسایی ناپدید شده بود
[ترجمه گوگل]اول، cowlick به طرز معجزه آسایی ناپدید شد

11. Miraculously, although some teams had lost up to three of their complement, they plodded on.
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی، گر چه بعضی از تیم ها تا سه گروه از complement خود را از دست داده بودند، با گام های سنگین به راه افتادند
[ترجمه گوگل]به طرز عجیب و غریب، اگر چه برخی از تیم ها تا سه برنامه از دست رفته خود را از دست داده اند، اما آنها را در اختیار داشتند

12. The docs' guesswork just goes to show how miraculously improbable human health really is.
[ترجمه ترگمان]تنها حدسی که در این زمینه وجود دارد این است که نشان دهید که چقدر به طور معجزه آسایی سلامت انسان وجود دارد
[ترجمه گوگل]حدس docs فقط نشان می دهد که چگونه سلامت انسان به طور معجزه آسایی غیر ممکن است

13. Miraculously, he was still wearing his glasses.
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی عینکش را به تن داشت
[ترجمه گوگل]عجیب و غریب بود، او هنوز عینک خود را پوشید

14. Miraculously, no one was killed.
[ترجمه ترگمان]به طور معجزه آسایی کسی کشته نشده
[ترجمه گوگل]به طرز شگفت انگیزی هیچ کس کشته نشد

پیشنهاد کاربران

به طور شگفت انگیز

به طور حیرت انگیز

به طور معجزه آسا
به طور شگفت انگیز

به طور معجزه آسا

1 ) Her 5 - year - old son miraculously survived the crash
2 ) A young boy miraculously survived a 25 000 - volt electric shock


کلمات دیگر: