کلمه جو
صفحه اصلی

adagio


معنی : اجرای اهنگ باهستگی
معانی دیگر : (موسیقی)، آهسته و آرام، قطعه ی موسیقی آهسته، رقص اهسته و ملایم، دربالت رقص دو نفری که زن روی پنجه ءپا میرقصد و بکمک مرد اهسته بهوا میپرد

انگلیسی به فارسی

(مو.رقص) آهسته و ملایم، اجرای آهنگ به‌آهستگی، (دربالت) رقص دو نفری که زن روی پنجه پا می‌رقصد و به‌کمک مرد آهسته به‌هوا می‌پرد


adagio، اجرای اهنگ باهستگی


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: slowly (used as a musical direction).
صفت ( adjective )
• : تعریف: in music, slow; slower than andante.
اسم ( noun )
حالات: adagios
(1) تعریف: in music, a passage, movement, or piece that is played adagio.

(2) تعریف: in dance, a slow lyrical duet or trio involving difficult lifts and turns.

• musical movement played slowly (music)

مترادف و متضاد

اجرای اهنگ باهستگی (اسم)
adagio

جملات نمونه

1. adagio assai
بسیار آرام

2. The final Adagio of this sonata is particularly impressive.
[ترجمه ترگمان]قطعه نهایی این سونات به طور خاص تاثیرگذار است
[ترجمه گوگل]Adagio نهایی این سونات به ویژه قابل توجه است

3. During this third movement, an adagio, the land also developed stretch marks.
[ترجمه ترگمان]در طی این حرکت سوم، این سرزمین به یک adagio اشاره کرد
[ترجمه گوگل]در طول این جنبش سوم، آداجیو، زمین نیز نشانه های کشش را توسعه داد

4. Youliang tune the main plate, Adagio, lubrication plate, cutting board.
[ترجمه ترگمان]Youliang بشقاب اصلی، Adagio، بشقاب چرب و تخته برش را تنظیم می کنند
[ترجمه گوگل]Youliang تنظیم صفحه اصلی، Adagio، صفحه روانکاری، برش هیئت مدیره

5. The hospital management is going tos specialization adagio and the hospital manager is getting more occupational.
[ترجمه ترگمان]مدیریت بیمارستان به tos adagio می رود و مدیر بیمارستان شغلی بیشتری دارد
[ترجمه گوگل]مدیریت بیمارستان در حال گسترش تخصص adagio است و مدیر بیمارستان مشاغل بیشتری دارد

6. Adagio for Strings Adapt to 5 Bassoons.
[ترجمه ترگمان]Adagio برای رشته ها (Strings for)به ۵ bassoons وفق می دهد
[ترجمه گوگل]Adagio برای رشته ها سازگار با 5 بافندگان

7. The movement, marked Adagio, is an AB - A form in 6 / time.
[ترجمه ترگمان]علامت، علامت مخصوص به AB - A در ۶ \/ زمان است
[ترجمه گوگل]جنبش، نشان دهنده Adagio، شکل AB - A در 6 / زمان است

8. The movement, marked Adagio, is an ab-A form in 6 / 8 time.
[ترجمه ترگمان]این حرکت برای مدت ۶ \/ ۶ و به مدت ۶ \/ ۶ یک علامت است
[ترجمه گوگل]جنبش، نشان داده شده Adagio، یک فرم ab-A در 6/8 زمان است

9. They played the adagio too quickly.
[ترجمه ترگمان]با این حال این adagio را به سرعت اجرا کردند
[ترجمه گوگل]آنها Adagio را خیلی سریع پخش کردند

10. The most popular were Barber's Adagio for Strings, the second movement of Beethoven's Ninth Symphony and Debussy's Claire de Lune.
[ترجمه ترگمان]The قطعه Barber برای Strings، دومین حرکت بتهوون، سمفونی نهم بتهوون و کلیر دو Lune بود
[ترجمه گوگل]محبوب ترین Adagio برای رشته های باربر، دومین جنبش سمفونی نهم بتهوون و کلر د لون دبوسی بود

11. Duo for 2 clarinets, Op. 13 "Divertimento": VI. Adagio.
[ترجمه ترگمان]Duo ۲ clarinets، Op ۱۳ \"divertimento\": ۶ Adagio
[ترجمه گوگل]Duo برای 2 کلارینت، Op 13 'Divertimento' VI Adagio

12. Novel co-tune cavity plate there are 26 plates, adagio, slow 2 tight board, rubato, Hui Long, as well as sen cavity, cavity care, water diffuse bridge, illness, etc. Yin.
[ترجمه ترگمان]این صفحه ۲۶ بشقاب دارد: board، slow ۲، board ۲، rubato، Hui لانگ، و همچنین cavity، مراقبت از حفره، پلی diffuse آب، بیماری و غیره
[ترجمه گوگل]بشقاب حفره رونق مشترک 26 پلاک، adagio، آهسته 2 تخته تنگ، rubato، Hui بلند، و همچنین حفره سن، مراقبت حفره، پل پخش آب، بیماری، و غیره وجود دارد یین

13. The first indication, Adagio Molto, means slow - very, In other words, very slowly.
[ترجمه ترگمان]علامت اول، Adagio Molto، به معنی کند بودن است، به عبارت دیگر بسیار آهسته
[ترجمه گوگل]اولین نشانه Adagio Molto به معنی آهسته است - به عبارت دیگر، بسیار کند است

14. Play the adagio since that's the only goddamned thing you know.
[ترجمه ترگمان]این adagio را بازی کن، چون این تنها چیزی است که می دانی
[ترجمه گوگل]بازی Adagio را از آنجایی که این تنها چیزی است که شما می دانید، بازی کنید

پیشنهاد کاربران

لارا فابیان ترانه ای به همین نام منتشر کرده که شنیدن آن خالی از لطف نیست.

این واژه در ایتالیایی معانی دیگری نیز دارد.


کلمات دیگر: