قیمت بیشتری پیشنهاد کردن، (در حراج) رو دست دیگری رفتن
bid up
قیمت بیشتری پیشنهاد کردن، (در حراج) رو دست دیگری رفتن
انگلیسی به انگلیسی
• raise the ante, raise the bid (in a card game)
جملات نمونه
1. Benson signaled the auctioneer quietly and kicked the bid up another thousand dollars.
[ترجمه ترگمان]آن ها را به حراج دعوت کرد و هزار دلار دیگر را با لگد به زمین کوفت
[ترجمه گوگل]بنسون بی نظیر را به حراج گذاشت و هزار دلار دیگر را به او پیشنهاد کرد
[ترجمه گوگل]بنسون بی نظیر را به حراج گذاشت و هزار دلار دیگر را به او پیشنهاد کرد
2. The dealers bid up all the good pieces to keep out private buyers.
[ترجمه ترگمان]فروشندگان همه قطعات خوب را برای بیرون نگه داشتن خریداران خصوصی پیشنهاد دادند
[ترجمه گوگل]نمایندگی مجاز و فروش همه قطعات خوب را برای جلوگیری از خریداران خصوصی
[ترجمه گوگل]نمایندگی مجاز و فروش همه قطعات خوب را برای جلوگیری از خریداران خصوصی
3. If anything, competition is bidding up environmental standards.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی وجود داشته باشد، رقابت استانداردهای زیست محیطی را پیش بینی می کند
[ترجمه گوگل]اگر هر کدام، رقابت در معرض استانداردهای زیست محیطی است
[ترجمه گوگل]اگر هر کدام، رقابت در معرض استانداردهای زیست محیطی است
4. Those bidding up share prices these days must believe in an endless supply of future suckers.
[ترجمه ترگمان]آن هایی که قیمت سهام را در این روزها بالا می برند باید به عرضه بی پایان of آینده اعتقاد داشته باشند
[ترجمه گوگل]کسانی که قیمت سهام را پیشنهاد می کنند این روزها باید به عرضه بی پایان مکنده های آینده اعتقاد داشته باشند
[ترجمه گوگل]کسانی که قیمت سهام را پیشنهاد می کنند این روزها باید به عرضه بی پایان مکنده های آینده اعتقاد داشته باشند
5. Suppose this competitive bidding up of price by buyers boosts the price of corn to $
[ترجمه ترگمان]فرض کنید قیمت دهی رقابتی قیمت توسط خریدار قیمت ذرت را به دلار افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]فرض کنید این پیشنهاد رقابتی قیمت توسط خریداران قیمت ذرت را به $ افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]فرض کنید این پیشنهاد رقابتی قیمت توسط خریداران قیمت ذرت را به $ افزایش می دهد
6. The price of that painting was bid up.
[ترجمه ترگمان]قیمت آن نقاشی پیشنهاد شده بود
[ترجمه گوگل]قیمت آن نقاشی پیشنهاد شد
[ترجمه گوگل]قیمت آن نقاشی پیشنهاد شد
7. Investment dollars bid up the price of futures relative to spot prices.
[ترجمه ترگمان]دلار سرمایه گذاری قیمت آینده نسبت به قیمت های نقدی را افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]دلار سرمایه گذاری قیمت قیمت آتی را نسبت به قیمت های نقطه ای افزایش می دهد
[ترجمه گوگل]دلار سرمایه گذاری قیمت قیمت آتی را نسبت به قیمت های نقطه ای افزایش می دهد
8. Smith signaled the auctioneer quietly and kicked the bid up another thousand.
[ترجمه ترگمان]اسمیت بی سر و صدا به آقای ترومبل اشاره کرد و با لگد هزار نفر دیگر را با لگد زد
[ترجمه گوگل]اسمیت با صدور بیانیه ای به حراجچیان اشاره کرد و هزاران نفر دیگر را نیز پیشنهاد داد
[ترجمه گوگل]اسمیت با صدور بیانیه ای به حراجچیان اشاره کرد و هزاران نفر دیگر را نیز پیشنهاد داد
9. For example, investors have bid up the price of commodities and commodity stocks in the belief that China is buying more iron, coal, copper -- you name it -- to fuel its manufacturing sector.
[ترجمه ترگمان]به عنوان مثال، سرمایه گذاران قیمت کالاها و سهام کالا را در این باور پیشنهاد کرده اند که چین آهن، ذغال سنگ، مس و مس را خریداری می کند - - برای سوخت بخشیدن به بخش تولید خود
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سرمایه گذاران قیمت کالاها و کالاها را با اعتقاد بر این که چین در حال خرید بیشتر آهن، ذغال سنگ و مس است - شما نام آن را - برای سوخت بخش تولید خود را
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، سرمایه گذاران قیمت کالاها و کالاها را با اعتقاد بر این که چین در حال خرید بیشتر آهن، ذغال سنگ و مس است - شما نام آن را - برای سوخت بخش تولید خود را
10. When speculators foresee bid up the price, they are also helping to conserve the present supply.
[ترجمه ترگمان]زمانی که محتکران پیش بینی قیمت را پیش بینی کنند، آن ها نیز به حفظ عرضه فعلی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]زمانی که پیش بینی می شود که قیمت ها افزایش یابد، آنها نیز به حفظ عرضه فعلی کمک می کنند
[ترجمه گوگل]زمانی که پیش بینی می شود که قیمت ها افزایش یابد، آنها نیز به حفظ عرضه فعلی کمک می کنند
11. Salaries for top performers are being bid up to unheard of levels.
[ترجمه ترگمان]افرادی که برای اجرا کنندگان برتر رقابت می کنند، در حال تلاش برای رسیدن به سطوح بی سابقه هستند
[ترجمه گوگل]حقوق بالا برای هنرمندان برتر به سطح بی حد و حصر پیشنهاد می شود
[ترجمه گوگل]حقوق بالا برای هنرمندان برتر به سطح بی حد و حصر پیشنهاد می شود
12. MF Global said traders were increasingly reluctant to bid up prices on "what if?" headlines.
[ترجمه ترگمان]گلوبال اف گفت تجار به طور فزاینده ای مایل به پیشنهاد قیمت در چه صورتی هستند؟ تی تر اخبار
[ترجمه گوگل]MF Global گفت که معامله گران به طور فزاینده ای تمایلی به پیشنهاد قیمت در 'آنچه که اگر؟' سرفصل ها
[ترجمه گوگل]MF Global گفت که معامله گران به طور فزاینده ای تمایلی به پیشنهاد قیمت در 'آنچه که اگر؟' سرفصل ها
13. He kicked the bid up another thousand.
[ترجمه ترگمان]هزار روبل دیگر را با لگد زد
[ترجمه گوگل]او چندین هزار لایک زد
[ترجمه گوگل]او چندین هزار لایک زد
پیشنهاد کاربران
افزایش دادن ( قیمت )
کلمات دیگر: