1. This is not Doctor Malcolm, he is an impostor.
[ترجمه ترگمان] این دکتر \"مالکوم\" نیست اون یه شیاده
[ترجمه گوگل]این دکتر مالکم نیست، او یک دروغ است
2. The nurse was soon discovered to be an impostor.
[ترجمه ترگمان]پرستار زود فهمید که او یک شیاد است
[ترجمه گوگل]پرستار به زودی کشف شد که خائن است
3. No impostor could deceive him;someone had put him up to all their tricks.
[ترجمه ترگمان]کسی نمی توانست او را فریب دهد؛ کسی او را فریب داده بود
[ترجمه گوگل]هیچ فردی نمی تواند او را فریب دهد؛ کسی او را به همه ترفندهای خود اختصاص داده است
4. He was an impostor -- dark, frightening and mysterious.
[ترجمه ترگمان]او یک شیاد بود - تیره، ترسناک و مرموز
[ترجمه گوگل]او یک مظلوم بود - تاریک، ترسناک و مرموز
5. At heart I felt like a fraud, an impostor.
[ترجمه ترگمان]در دل احساس یک کلاه برداری و یک شیاد را داشتم
[ترجمه گوگل]در قلب من احساس تقلب کردم، یک دروغگو
6. He knew I was no impostor, from the screening at the Valve.
[ترجمه ترگمان]او می دانست که من یک شیاد نیستم، از screening که در استودیو دیده می شود
[ترجمه گوگل]او می دانست که از غربالگری در Valve هیچ اتفاقی نمی افتاد
7. But he felt like an idiot, a golf impostor.
[ترجمه ترگمان]اما احساس حماقت می کرد، یک شعبده باز بازی گلف بود
[ترجمه گوگل]اما او احساس عجیب و غریب، دروغگو گلف
8. The President had a telephone conversation with an impostor claiming to be Iran's president.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک مکالمه تلفنی با یک شیاد ادعا کرد که ادعا می کند رئیس جمهور ایران است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور با یک متهم که ادعا می کند رییس جمهور ایران است، یک مکالمه تلفنی داشته است
9. 'John Silver,'he said,'you're a prodigious villain and impostor - a monstrous impostor, sir.
[ترجمه ترگمان]جان سیلور گفت: جان سیلور، شما یک شیاد بزرگ و شیاد هستید، آقا
[ترجمه گوگل]'جان سیلور'، او گفت: 'شما یک تبه کار و بزدل است - خائنانه هیولا، آقا
10. The impostor has been shown up.
[ترجمه ترگمان]غاصب اعلام شده است
[ترجمه گوگل]شوالیه تاریکی نشان داده شده است
11. We knew he was an impostor because he spoke with a foreign accent.
[ترجمه ترگمان]ما می دانستیم که او یک شیاد بوده چون با لهجه خارجی حرف می زد
[ترجمه گوگل]ما می دانستیم او یک دروغ است زیرا او با لهجه خارجی سخن می گفت
12. The impostor traveled on a false passport.
[ترجمه ترگمان]impostor به یک گذرنامه جعلی سفر کرد
[ترجمه گوگل]دروغگو به پاسپورت دروغین سفر کرد
13. Duke: Don't try to curry favor with me, impostor.
[ترجمه ترگمان]دوک: سعی نکن با من یه لطفی به من بکنی، impostor
[ترجمه گوگل]دوک: سعی نکنید که منافع خودتان را نابود کنید
14. I feel like a lousy impostor.
[ترجمه ترگمان] احساس می کنم یه شیاد نکبت - ه
[ترجمه گوگل]من احساس خجالت می کنم