1. drill a well
(با مته ی بزرگ) چاه کندن،چاه زدن
2. drill for oil (or water)
برای دستیابی به نفت (یا آب) چاه زدن
3. a drill is used to bore holes
مته را برای سوراخ کردن به کار می برند.
4. cannon drill
مته ی توپی
5. pneumatic drill
مته ی فشاری
6. to drill for oil
چاه نفت کندن
7. a dentist's drill
مته ی دندانساز
8. the soldiers' drill started at five a. m.
مشق سربازان ساعت پنج بامداد آغاز می شد.
9. this large drill bore a well every two days
این مته ی بزرگ هر دو روز یک چاه حفر می کند.
10. a woodpecker uses its beak like a drill
دارکوب نوک خود را همچون مته به کار می برد.
11. i flinch every time i hear a dentist's drill
هروقت صدای مته ی دندان ساز را می شنوم به خود می لرزم.
12. The soldiers have started to drill for water.
[ترجمه ترگمان]سربازان شروع به حفاری برای آب کرده اند
[ترجمه گوگل]سربازان شروع به تمرین برای آب کردند
13. The speaker tried to drill in his point but the crowd were not interested.
[ترجمه ترگمان]سخنگو سعی کرد در محل کارش تمرین کند، اما مردم علاقه ای به این موضوع نداشتند
[ترجمه گوگل]سخنران سعی کرد در نقطه او تمرین کند اما جمعیت علاقه مند نبود
14. The drill has variable speed control.
[ترجمه ترگمان]این مته کنترل سرعت متغیری دارد
[ترجمه گوگل]مته دارای کنترل سرعت متغیر است
15. New recruits have three hours of drill a day.
[ترجمه ترگمان]نیروهای تازه سه ساعت تمرین دارند
[ترجمه گوگل]نیروهای تازه کار روزانه سه ساعت تمرین می کنند
16. She had to drill to the office .
[ترجمه ترگمان] اون باید با دریل اداره می شد
[ترجمه گوگل]او مجبور شد به دفتر متمرکز شود
17. There's no need to drill things into them — they'll learn as they go along.
[ترجمه ترگمان]نیازی نیست که کارها رو به اونا تبدیل کنن - اونا یاد می گیرن که چه جوری پیش برن
[ترجمه گوگل]هیچ نیازی به تمرین کردن در آنها نیست - آنها یاد می گیرند که با هم همراه شوند
18. What's the drill for claiming expenses?
[ترجمه ترگمان]به چه دلیل هزینه ای برای این ادعا وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]مته برای ادعای هزینه چیست؟