معنی : راست
baldly
معنی : راست
انگلیسی به انگلیسی
• frankly, candidly, openly
مترادف و متضاد
راست (قید)
straight, directly, apeak, truly, baldly, truthfully
جملات نمونه
1. To put it baldly, I can't afford to take the risk.
[ترجمه ترگمان]و با خشم می گویم: من نمی تونم ریسک کنم
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن آن به شدت، من نمی توانم به خطر بیفتم
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن آن به شدت، من نمی توانم به خطر بیفتم
2. 'You're lying,' he said baldly.
[ترجمه ترگمان]و با گستاخی گفت: دروغ می گویی
[ترجمه گوگل]او دروغ گفت: "دروغ می گویی"
[ترجمه گوگل]او دروغ گفت: "دروغ می گویی"
3. 'I'm not coming,' Rosa said baldly next morning at breakfast.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد سر میز صبحانه، رو زا گفت: من نمی آیم
[ترجمه گوگل]رزا گفت: "من نمی آیم، صبح روز بعد صبح بخیر
[ترجمه گوگل]رزا گفت: "من نمی آیم، صبح روز بعد صبح بخیر
4. Barley is much too astute to state this baldly, but it informs his every strategy as author.
[ترجمه ترگمان]جو بیش از آن زیرک است که با این گستاخی دولت را اداره کند، اما هر استراتژی خود را به عنوان مولف به اطلاع می رساند
[ترجمه گوگل]جو بسیار مشتاق است که این را بگوید، اما هر استراتژی خود را به عنوان نویسنده می نویسد
[ترجمه گوگل]جو بسیار مشتاق است که این را بگوید، اما هر استراتژی خود را به عنوان نویسنده می نویسد
5. There's something baldly there about him which inclines me, like Kevin, to distrust anything he says.
[ترجمه ترگمان]با گستاخی به من نگاه می کند که به من علاقه دارد، مثل کوین، برای عدم اعتماد به هر چیزی که می گوید
[ترجمه گوگل]چیزی در آن وجود دارد که من را مانند کویین متمرکز می کند تا چیزی را که او می گوید بی اعتبار کند
[ترجمه گوگل]چیزی در آن وجود دارد که من را مانند کویین متمرکز می کند تا چیزی را که او می گوید بی اعتبار کند
6. How quickly he was able to lie, how baldly, quick and bald, and it lifted his spirit.
[ترجمه ترگمان]چقدر سریع بود که می توانست دروغ بگوید: با گستاخی و کله تاس و روحش را بلند کرد
[ترجمه گوگل]چقدر سریع او توانست دروغ بگوید، چقدر لاغر، سریع و طاس بود، و روحش را بلند کرد
[ترجمه گوگل]چقدر سریع او توانست دروغ بگوید، چقدر لاغر، سریع و طاس بود، و روحش را بلند کرد
7. Heather suggested baldly that Ms. Lane was mentally unstable.
[ترجمه ترگمان]با گستاخی گفت که خانم لن از نظر ذهنی ناپایدار است
[ترجمه گوگل]هدر به شدت پیشنهاد داد که خانم لین از لحاظ ذهنی ناپایدار باشد
[ترجمه گوگل]هدر به شدت پیشنهاد داد که خانم لین از لحاظ ذهنی ناپایدار باشد
8. Yet he could forget his learning too, baldly enjoying the phenomena produced.
[ترجمه ترگمان]با این حال، یادگیری او را هم فراموش کرده و با گستاخی از پدیده های تولید شده لذت می برد
[ترجمه گوگل]با این حال او می تواند یادگیری خود را نیز فراموش کند، لذت بردن از پدیده تولید شده است
[ترجمه گوگل]با این حال او می تواند یادگیری خود را نیز فراموش کند، لذت بردن از پدیده تولید شده است
9. And what they all display, rather too baldly though highly effectively, is the simple economic importance of the Ocean.
[ترجمه ترگمان]و آنچه همه نشان می دهند، به جای آن که بسیار موثر باشد، اهمیت اقتصادی ساده اقیانوس است
[ترجمه گوگل]و آنچه آنها همه را نشان می دهند، و نه بیش از حد قهوه ای هر چند بسیار موثر، اهمیت اقتصادی ساده اقیانوس است
[ترجمه گوگل]و آنچه آنها همه را نشان می دهند، و نه بیش از حد قهوه ای هر چند بسیار موثر، اهمیت اقتصادی ساده اقیانوس است
10. This book is, to put it baldly, an uneven work.
[ترجمه ترگمان]این کتاب برای این است که آن را با گستاخی و یک کار ناصاف بگذاریم
[ترجمه گوگل]این کتاب آن است که به صورت پراکنده کار ناهموار داشته باشد
[ترجمه گوگل]این کتاب آن است که به صورت پراکنده کار ناهموار داشته باشد
11. To put it baldly, if you don't stop smoking you cannot be cured of the disease.
[ترجمه ترگمان]اگر شما دست از سیگار کشیدن بردارید، نمی توانید بیماری را درمان کنید
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن آن به شدت، اگر شما سیگار کشیدن را متوقف نمی کنید، نمی توانید از این بیماری درمان شود
[ترجمه گوگل]برای قرار دادن آن به شدت، اگر شما سیگار کشیدن را متوقف نمی کنید، نمی توانید از این بیماری درمان شود
12. "The leaders are outdated," he stated baldly. "They don't relate to young people. ".
[ترجمه ترگمان]او با گستاخی گفت: \" رهبران قدیمی هستند و با جوانان ارتباط ندارند \"
[ترجمه گوگل]او گفت: "رهبران، منسوخ شده اند " آنها با جوانان ارتباط ندارند '
[ترجمه گوگل]او گفت: "رهبران، منسوخ شده اند " آنها با جوانان ارتباط ندارند '
13. There are some sententious bits in the first three Earthsea books, but I don't think they stand out quite this baldly.
[ترجمه ترگمان]در سه کتاب اول یک خرده پر وجود وجود دارد، اما به نظر من این قدر با گستاخی بیرون نمی آیند
[ترجمه گوگل]در سه کتاب اول کتاب های زمینی، برخی از بیت های محرمانه وجود دارد، اما من فکر نمی کنم آنها کاملا به این شکل ظاهر شوند
[ترجمه گوگل]در سه کتاب اول کتاب های زمینی، برخی از بیت های محرمانه وجود دارد، اما من فکر نمی کنم آنها کاملا به این شکل ظاهر شوند
14. He told me to lay off you, as you'd saved his life. 'she announced baldly.
[ترجمه ترگمان]اون به من گفت که تو رو از مرگ نجات بدم، همونطور که تو جونش رو نجات دادی با گستاخی گفت:
[ترجمه گوگل]او به من گفت که شما را از بین ببرد، همانطور که زندگی خود را نجات دادید او گفت:
[ترجمه گوگل]او به من گفت که شما را از بین ببرد، همانطور که زندگی خود را نجات دادید او گفت:
پیشنهاد کاربران
بی باکانه، با بی پروایی، بی محابا
رک و راست، رک و پوست کنده.
کلمات دیگر: