کلمه جو
صفحه اصلی

adequacy


معنی : شایستگی، کفایت، بسندگی، تکافو
معانی دیگر : بسی، مناسبت

انگلیسی به فارسی

بسی، بسندگی، کفایت، تکافو، مناسبت، شایستگی


کفایت


کفایت، بسندگی، شایستگی، تکافو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: adequacies
• : تعریف: the state of being adequate.
متضاد: inadequacy, inadequateness

• fitness, suitability
the adequacy of something is the fact that it is large or effective enough for its purposes.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] کفایت

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

کفایت (اسم)
plenty, sufficiency, competence, adequacy, efficiency, autarchy, autarky

بسندگی (اسم)
sufficiency, adequacy

تکافو (اسم)
adequacy

ability, competency in some


Synonyms: action capability, capacity, commensurateness, competence, enough, fairness, plenty, requisiteness, satisfactoriness, sufficiency, suitableness, tolerableness


Antonyms: inadequacy, inadequateness, insufficiency


جملات نمونه

1. the adequacy of food supplies
بسندگی منابع غذایی

2. The adequacy of the security arrangements has been questioned.
[ترجمه ترگمان]کفایت ترتیبات امنیتی مورد پرسش قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کفایت تدارکات امنیتی مورد سوال قرار گرفته است

3. The adequacy of public health care has been brought into question.
[ترجمه ترگمان]کفایت مراقبت های بهداشتی عمومی مورد بحث قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]کفایت مراقبت های بهداشتی عمومی مورد سوء استفاده قرار گرفته است

4. He doubted her adequacy for the job.
[ترجمه ترگمان]برای این کار به او شک داشت
[ترجمه گوگل]او به اندازه کافی برای کارش شک کرد

5. Capital adequacy. To what extent have banks sufficient reserves of capital to cover the possibility of default by creditors?
[ترجمه ترگمان]کفایت سرمایه بانک ها تا چه حد از سرمایه کافی سرمایه برای پوشش ریسک عدم پرداخت بدهی توسط طلبکاران استفاده می کنند؟
[ترجمه گوگل]کفایت سرمایه تا چه حد بانک ها ذخایر کافی سرمایه را پوشش می دهند تا امکان پیش بینی توسط طلبکاران را پوشش دهد؟

6. It also enabled an assessment of the adequacy of the provisions in the eyes of the respondent.
[ترجمه ترگمان]همچنین امکان ارزیابی کافی بودن مفاد در نظر پاسخ دهنده را فراهم ساخت
[ترجمه گوگل]این نیز ارزیابی کفایت مقررات را در چشم پاسخ دهندگان انجام داد

7. They will not inquire into the adequacy of the consideration he has asked for and received.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد کفایت احترامی که تقاضا کرده و دریافت کرده است، پرس و جو نمی کنند
[ترجمه گوگل]آنها به اندازه کافی از توجه او که خواسته و دریافت نکرده اند، تحقیق نخواهند کرد

8. Questions for Discussion 1 Discuss the adequacy of assemblies as representative institutions.
[ترجمه ترگمان]سوالاتی برای بحث ۱ درباره کفایت مجالس به عنوان موسسات نمایندگی بحث و گفتگو کنید
[ترجمه گوگل]سوالاتی برای بحث 1 در مورد کفایت مجامع به عنوان مؤسسات نمایندگی بحث کنید

9. He begins by questioning the adequacy of their measurement of the functional importance of positions.
[ترجمه ترگمان]او با زیر سوال بردن کفایت ارزیابی آن ها از اهمیت عملکردی مواضع خود شروع می کند
[ترجمه گوگل]او با پرسش از کفایت اندازه گیری های خود از اهمیت عملیاتی موقعیت ها آغاز می کند

10. The adequacy of this supervision was, however, questioned following the collapse of Johnson Matthey Bank in 198
[ترجمه ترگمان]با این حال کفایت این نظارت پس از سقوط بانک جانسون Matthey در ۱۹۸ مورد سوال قرار گرفت
[ترجمه گوگل]با این وجود، کفایت این نظارت پس از فروپاشی جانسون متای بانک در سال 1982 مورد سوءاستفاده قرار گرفت

11. The adequacy of their assessment was investigated by having independent judges make ratings of transcripts from audio-tape recordings of their assessment interviews.
[ترجمه ترگمان]کفایت ارزیابی آن ها توسط داشتن قضات مستقل مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]کافی بودن ارزیابی آنها با داشتن قضات مستقل مورد بررسی قرار می گیرد و رونویسی از رونویسی از ضبط مصاحبه های ارزیابی مصاحبه های صوتی خود را انجام می دهد

12. The prose of this chapter measures the adequacy of verbal accounts of catastrophe in the age of photographic reproduction.
[ترجمه ترگمان]نثر این فصل کفایت حساب های شفاهی فاجعه را در عصر تولید مثل، اندازه گیری می کند
[ترجمه گوگل]پروسه این فصل کفایت حساب های کلامی فاجعه در عصر تولید عکاسی را اندازه گیری می کند

13. If you are unsure about the adequacy of your daily diet, look at the list of symptoms below.
[ترجمه ترگمان]اگر در مورد کفایت رژیم غذایی روزانه خود مطمئن نیستید، به فهرست علائم زیر نگاه کنید
[ترجمه گوگل]اگر در مورد کفایت رژیم غذایی روزانه خود مطمئن نیستید، به لیست علائم زیر نگاه کنید

14. However, a much stronger negative association was found between neurotic symptoms and the perceived adequacy of social relationships.
[ترجمه ترگمان]اما یک ارتباط منفی قوی تر بین علایم عصبی و کفایت درک شده روابط اجتماعی یافت شد
[ترجمه گوگل]با این حال، ارتباط معکوس بسیار قوی بین نشانه های نورولوژیک و کفایت ادراکی روابط اجتماعی یافت شد

15. It is essential to have good professional advice, and to review the adequacy of your insurance cover from time to time.
[ترجمه ترگمان]داشتن توصیه های حرفه ای خوب و بررسی کفایت پوشش بیمه تان از زمان به زمان ضروری است
[ترجمه گوگل]ضروری است که مشاوره حرفه ای خوب داشته باشیم و از زمان به زمان بررسی میزان کفایت بیمه شما را بررسی کنیم

the adequacy of food supplies

بسندگی منابع غذایی


پیشنهاد کاربران

مکفی بودن - کافی بودن

به حد کافی - به اندازه کافی

adequacy ( زبان‏شناسی )
واژه مصوب: کفایت
تعریف: در نظریۀ زبانی، معیاری برای ارزیابی سطوح موفقیت در تدوین دستور


کلمات دیگر: