کلمه جو
صفحه اصلی

addressable


معنی : نشانی پذیر
معانی دیگر : نشانی پذیر

انگلیسی به فارسی

نشانی‌پذیر


آدرس دهی، نشانی پذیر


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of address.

دیکشنری تخصصی

[کامپیوتر] آدرس پذیر، نشانی پذیر .

مترادف و متضاد

نشانی پذیر (صفت)
addressable

جملات نمونه

1. A pixel addressable printer can obviously reproduce a bit mapped image, and page description formats have developed to allow this.
[ترجمه ترگمان]یک چاپگر addressable پیکسل می تواند به طور واضح یک تصویر نقشه برداری شده را ایجاد کند، و فرمت های توصیف صفحه برای اجازه دادن به این کار توسعه پیدا کرده اند
[ترجمه گوگل]یک چاپگر قابل پذیرش پیکسل می تواند بطور قطع تصویر یک تصویر بیتی را تولید کند و فرمت های توصیف صفحه توسعه داده شده است تا این اجازه را به وجود آورد

2. The 32-bit Solaris addressable memory structure is shown in Figure
[ترجمه ترگمان]ساختار حافظه addressable ۳۲ ۳۲ بیتی در شکل نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]ساختار حافظه addressable 32-bit Solaris در شکل نشان داده شده است

3. In this study, a light addressable microelectrode array (LA-MEA) chip and multichannel recording system has been developed to measure electrophysiological signals of neural cells.
[ترجمه ترگمان]در این مطالعه، یک آرایه microelectrode addressable light (LA - MEA)و یک سیستم ضبط چند کاناله برای اندازه گیری سیگنال های electrophysiological از سلول های عصبی توسعه داده شده است
[ترجمه گوگل]در این مطالعه، یک سیستم ثبت تراشه و چند کاناله آرایه میکروالکترودهای (MA-A) نور، برای اندازه گیری سیگنال های الکتروفیزیولوژیک سلول های عصبی توسعه داده شده است

4. Addressable digital instruments ( ADIs ) are new generation of transducers.
[ترجمه ترگمان]ابزارهای دیجیتال Addressable (adis)نسل جدیدی از transducers هستند
[ترجمه گوگل]ابزارهای دیجیتال قابل حمل (ADIs) نسل جدیدی از مبدلها هستند

5. The 4G of addressable memory is broken down into 4 quadrants, where each quadrant is 1G in size, as shown in Figure
[ترجمه ترگمان]۴ G از حافظه addressable به ۴ ربع تقسیم می شود، که در آن هر ربع ۱ G در اندازه است، همانطور که در شکل نشان داده شده
[ترجمه گوگل]4G حافظه addressable به 4 quadrants تقسیم شده است، جایی که هر ربع اندازه 1G است، همانطور که در شکل نشان داده شده است

6. This leaves an additional 1GB of addressable memory which is normally reserved by the O/S and allocated to system resources.
[ترجمه ترگمان]این یک حافظه مفید ۱ گیگا بایت را ترک می کند که معمولا توسط O \/ S (O \/ S)ذخیره می شود و به منابع سیستم اختصاص داده می شود
[ترجمه گوگل]این یک حافظه جانبی 1 گیگابایتی اضافی را که معمولا توسط O / S محفوظ است و به منابع سیستم اختصاص داده می شود، نگه می دارد

7. Let's start with the more easily addressable issues.
[ترجمه ترگمان]اجازه دهید با مسایل addressable easily شروع کنیم
[ترجمه گوگل]بیایید با مسائل ساده تر ادغام شود

8. A mixed serial-parallel content addressable memory (CAM) includes serial CAM cells and parallel CAM cells that are arranged in multiple (N) columns and multiple (M) rows.
[ترجمه ترگمان]یک حافظه serial مضمون موازی ترکیبی (CAM)شامل سلول های CAM سریال و سلول های CAM موازی است که در ردیف های متعدد (N)و چندین سطر (M)مرتب شده اند
[ترجمه گوگل]حافظه addressable محتوا سریال-موازی (CAM) شامل سلولهای سری CAM و سلولهای CAM موازی است که در ستون های چند (N) و چند (M) ردیف قرار دارند

9. The increased data bus width enables support for addressable memory space above the 4GB generally available on 32bit architectures.
[ترجمه ترگمان]پهنای باس داده افزایش یافته پشتیبانی از فضای حافظه addressable بالای ۴ گیگابایت را به طور کلی در هر ۳۲ بیتی فراهم می کند
[ترجمه گوگل]پهنای باند داده افزایش می دهد پشتیبانی از فضای حافظه addressable بالاتر از 4GB معموال در دسترس در معماری 32bit

10. Maximum number of directly addressable entities supportable by this controller. A value of zero should be used if the number is unknown.
[ترجمه ترگمان]حداکثر تعداد of addressable که از این کنترل کننده پشتیبانی می کنند اگر عدد ناشناخته باشد، مقدار صفر باید استفاده شود
[ترجمه گوگل]حداکثر تعداد نهادهای مستقل قابل پذیرش که توسط این کنترلر پشتیبانی می شوند اگر عدد ناشناخته باشد، باید از صفر استفاده شود

11. Experimental results indicate that the redundancy and content addressable memory area overhead of the proposed repair method is only 20% of other 2D repair methods to obtain the same repair ratio.
[ترجمه ترگمان]نتایج تجربی نشان می دهد که فزونی و محتوای حافظه addressable overhead در روش تعمیر پیشنهادی تنها ۲۰ % از روش های تعمیر ۲ بعدی برای به دست آوردن همان نسبت تعمیر است
[ترجمه گوگل]نتایج تجربی نشان می دهد که هزینه تعمیر و پردازش مجدد محتوا با استفاده از روش پیشنهادی پیشنهاد شده تنها 20 درصد از روش های دیگر تعمیر دو بعدی برای به دست آوردن همان نسبت تعمیر است

12. In computer graphics, an addressable point in an image space.
[ترجمه ترگمان]در گرافیک رایانه ای، یک نقطه addressable در یک فضای تصویر
[ترجمه گوگل]در گرافیک کامپیوتری، یک نقطه قابل آدرس در یک فضای تصویر است

13. Learning Object: Any reproducible and addressable digital or non-digital resource used to perform learning activities or support activities.
[ترجمه ترگمان]شی یادگیری: هر کاربری digital و addressable addressable یا non - برای انجام فعالیت های آموزشی و یا فعالیت های پشتیبانی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]شیء یادگیری هر یک از منابع دیجیتال یا غیر دیجیتال قابل بازیافت و پذیرفته شده مورد استفاده برای انجام فعالیت های یادگیری یا فعالیت های پشتیبانی

14. Each bit cell of the N-dimension addressable memory includes a bit storage element, N word lines, and N bit lines.
[ترجمه ترگمان]هر سلول کوچک حافظه addressable N - بعدی شامل یک عنصر ذخیره بیت، N بیتی و خطوط N بیتی است
[ترجمه گوگل]هر سلول بیتی از حافظه addressable N-dimension شامل یک عنصر ذخیره سازی کمی، N خط و N خط بیت است

پیشنهاد کاربران

قابل حل

قابل شناسایی

این واژه صفتی است که به فارسی درست چونین ترجمه می شود

یک؛ رسیدگی کردنی

نمونه جمله انگلیسی
Letʼs start with the more easily addressable issues
با مسئله های آسانتر رسیدگی کردنی بیاغازیم/شروع کنیم

دو؛ در علوم کامپیوتر معنی می دهد نشانیدار یا آدرسدار، یا نشانیمند

نمونه عبارت انگلیسی
addressable memory
حافظهٔ نشانیدار

واژه های نشانی پذیر و آدرسپذیر غلط نیستند ولی به معنای addresable نیستند.

نشانی پذیر چونان که از ساخت واژه فهمیده می شود معنا می دهد؛ آنکه یا آنچه که نشانی پذیرد یا قبول کند، این نیز از واژه های پرشمار مندرآوردی ای است که سردرگم کننده و مبهم اند.


کلمات دیگر: