1. Absenteeism is a problem in some industries.
[ترجمه ترگمان]absenteeism یک مشکل در برخی صنایع است
[ترجمه گوگل]غیبت در برخی از صنایع یک مشکل است
2. There were strict sanctions against absenteeism.
[ترجمه ترگمان]مجازات های شدیدی بر علیه غیبت وجود داشت
[ترجمه گوگل]تحریم های سختگیرانه علیه غیبت وجود دارد
3. Poor timekeeping and absenteeism will not be tolerated.
[ترجمه ترگمان]محرومیت ضعیف و غیبت تحمل نخواهد شد
[ترجمه گوگل]زمان بندی ضعیف و غیبت نخواهد شد
4. The high rate of absenteeism is costing the company a lot of money.
[ترجمه ترگمان]میزان بالای غیبت هزینه زیادی برای شرکت دارد
[ترجمه گوگل]نرخ بالای غیبت در شرکت هزینه زیادی می کند
5. His boss discharged him for habitual absenteeism.
[ترجمه ترگمان]رئیسش او را به خاطر absenteeism معمولی اخراج کرد
[ترجمه گوگل]رئیس او او را برای غیبت عادی از کار اخراج کرد
6. Absenteeism, recurrent minor illnesses, accidents at home and at work and disturbed relationships with colleagues are all commonplace.
[ترجمه ترگمان]بیماری های خفیف، بیماری های خفیف، تصادفات در خانه و سر کار و روابط آشفته با همکاران، همگی امری پیش پاافتاده هستند
[ترجمه گوگل]غیبت، بیماری های مکرر، حوادث در منزل و محل کار و روابط ناگوار با همکاران همه معمول هستند
7. Absenteeism, turnover, and operating costs were all high.
[ترجمه ترگمان]هزینه های عملیاتی، گردش مالی و هزینه های عملیاتی بسیار بالا بود
[ترجمه گوگل]غیبت، گردش مالی و هزینه های عملیاتی بالا بود
8. Where absenteeism does become a focus of management attention, there are very tangible improvements.
[ترجمه ترگمان]جایی که غیبت، کانون توجه مدیریت می شود، پیشرفت های بسیار ملموسی وجود دارد
[ترجمه گوگل]از آنجائیکه غیبت به تمرکز توجه مدیریت می شود، پیشرفت های قابل ملاحظه ای وجود دارد
9. The direct effect of job on absenteeism is shown to be zero.
[ترجمه ترگمان]نشان داده شده است که اثر مستقیم کار بر روی غیبت صفر است
[ترجمه گوگل]اثر مستقیمی از شغل در غیبت از دست رفته صفر است
10. Absenteeism will account for some gaps, and temporary vacancies for inability to state a clerk's name.
[ترجمه ترگمان]absenteeism برای برخی از شکاف ها و جاه ای خالی موقت برای ناتوانی در بیان نام یک منشی حساب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]غیبت برای برخی از شکاف ها و جای خالی موقت برای ناتوانی در بیان نام رسمی حساب می شود
11. In the early 1980s it had the highest absenteeism and dropout rates in Portland.
[ترجمه ترگمان]در اوایل دهه ۱۹۸۰، بیش ترین تعداد absenteeism و ترک تحصیل در پورتلند را داشت
[ترجمه گوگل]در اوایل دهه 1980، میزان غیبت و غیبت در پورتلند بالاتر بود
12. Such reduced absenteeism is a social benefit in that it reduces public expenditure through the statutory sick-pay scheme.
[ترجمه ترگمان]این غیبت کاهش یافته یک مزیت اجتماعی است که هزینه های عمومی را از طریق طرح پرداخت حقوق قانونی کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]چنین غیبت کاهش یافته، منافعی اجتماعی است که هزینه های عمومی را از طریق طرح پرداخت بیمه های قانونی کاهش می دهد
13. In investigating the causes of absenteeism from work, for example, researchers have found different contributory factors.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، محققان در تحقیق علل غیبت از کار عوامل موثر دیگری را یافته اند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در بررسی علل غیبت از کار، محققان عوامل مختلفی را در بر می گیرد
14. It often saves large sums in absenteeism and recruitment as companies retain a better workforce.
[ترجمه ترگمان]آن اغلب مبالغ هنگفتی را در غیبت و استخدام در حالی که شرکت ها نیروی کار بهتری را حفظ می کنند، ذخیره می کند
[ترجمه گوگل]اغلب شرکت ها در غیبت و استخدام صرفه جویی می کنند زیرا شرکت ها دارای نیروی کار بهتر هستند
15. The reason why absenteeism was non-existent on Thursdays was not just because it happened to be pay day.
[ترجمه ترگمان]دلیل اینکه غیبت در روزه ای پنجشنبه غیر ممکن بود، تنها به این دلیل نبود که روز به روز پرداخت می شد
[ترجمه گوگل]دلیل عدم غیبت در روز پنج شنبه ها نبود، فقط به این دلیل بود که روز پرداخت بود