کلمه جو
صفحه اصلی

achy


معنی : دردناک، درداور
معانی دیگر : دارای درد مداوم، پر درد

انگلیسی به فارسی

دردناک، دردآور


آهی کشیدم، دردناک، درداور


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
حالات: achier, achiest
مشتقات: achiness (n.)
• : تعریف: feeling an ache or aches.

- If she's feeling achy and has a high fever, she may have the flu.
[ترجمه ترگمان] اگر احساس درد می کند و تب شدیدی دارد، ممکن است سرماخوردگی داشته باشد
[ترجمه گوگل] اگر او احساس درد و تب بالا داشته باشد ممکن است آنفولانزا داشته باشد
- I feel pretty achy today after moving all those boxes yesterday.
[ترجمه ترگمان] امروز بعد از اینکه همه اون جعبه ها رو تکون دادم احساس درد دارم
[ترجمه گوگل] امروز بعد از اینکه همه این جعبه ها را دیروز برداشتم، امروز احساس خوبی دارم
- She's in constant pain with her achy joints.
[ترجمه ترگمان] درد مفاصل او با مفاصل دردناک او درد می کند
[ترجمه گوگل] او با درد مفاصلش دردناک است

• having or causing aches and pains, having or causing feelings of pain and soreness

مترادف و متضاد

دردناک (صفت)
achy, painful, grievous, sore, agonizing, angry, detrimental, dolorous

درداور (صفت)
achy

جملات نمونه

1. " Ohhh,'she repeated, feeling achy and tired.
[ترجمه ترگمان]او که احساس درد و خستگی می کرد، تکرار کرد: اوه
[ترجمه گوگل]'اوه،' تکرار کرد، احساس درد و خستگی کرد

2. Crying only made her achy and puffy.
[ترجمه ترگمان]تنها گریه و زاری او را به درد می آورد و باد می کرد
[ترجمه گوگل]گریه فقط باعث درد و سوزش شد

3. I felt hot and achy all over.
[ترجمه ترگمان]احساس گرما و درد تمام وجودم را فرا گرفت
[ترجمه گوگل]احساس کردم گرم و آروم است

4. I'm feeling tired and achy.
[ترجمه ترگمان]احساس خستگی و درد می کنم
[ترجمه گوگل]من احساس خستگی و خستگی میکنم

5. I feel achy all over.
[ترجمه ترگمان]احساس درد می کنم
[ترجمه گوگل]احساس میکنم تمام شده است

6. I feel all achy.
[ترجمه ترگمان]احساس درد دارم
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم همه درد

7. He shifted his position: he was beginning to feel stiff and achy.
[ترجمه ترگمان]وضع خود را تغییر داد: کم کم احساس خستگی و درد می کرد
[ترجمه گوگل]او موضع خود را عوض کرد و شروع به احساس خستگی و خستگی کرد

8. Alone in his cave as the autumn wind blows, Bear feels achy with a stuffed - up nose.
[ترجمه ترگمان]تنها در غار، وقتی که باد پاییزی می وزد، تحمل درد و درد را با بینی پر از بینی احساس می کند
[ترجمه گوگل]خرس تنها در غار خود به عنوان باد وزش باد پاییز، احساس می کند با بینی پر شده است


کلمات دیگر: