کلمه جو
صفحه اصلی

logistics


معنی : امایش، منطق نمادی، امادها، مبحی تدارکات لشکر کشی
معانی دیگر : رسیدگی به جزئیات، کارآمایی، مدیریت و اجرای طرح، (ارتش) لجستیک، لشکر آمایی، سپهداری، توشه آمایی، تدارکات لشکرکشی، مبحک تدارکات لشکر کشی، شعبه ای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائطنقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکر کشی بحک میکند

انگلیسی به فارسی

امایش، امادها، (نظامی) مبحث تدارکات لشکر کشی، شعبه ای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه و تهیه اردوگاه و اذوقه ومهمات لازمه درطی لشکر کشی بحث می‌کند


تدارکات، امایش، منطق نمادی، امادها، مبحی تدارکات لشکر کشی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: logistician (n.)
(1) تعریف: (used with a sing. or pl. verb) the aspect of military science relating to the procurement and distribution of equipment and supplies and the maintenance and transportation of troops.

(2) تعریف: the planning and implementing of the details of any operation.

• planning and execution, management of a business or other operation; branch of the military which oversees and maintains material and personnel
in a military situation, logistics is the organization of transport, supplies, and maintenance, for troops and equipment; a technical use.
you can refer to the skilful organization of anything complicated as the logistics of it; a formal use.

مترادف و متضاد

امایش (اسم)
preparation, logistics

منطق نمادی (اسم)
symbolic logic, logistics

امادها (اسم)
logistics

مبحی تدارکات لشکر کشی (اسم)
logistics

management


Synonyms: coordination, engineering, masterminding, organization, planning, plans, strategy, systematization


جملات نمونه

1. the logistics of supplying food to all the famine areas were very complex
جزئیات آذوقه رسانی به کلیه ی نواحی قحطی زده بسیار پیچیده بود.

2. We need to look at the logistics of the whole aid operation.
[ترجمه ترگمان]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک نگاه کنیم

3. The skills and logistics of getting such a big show on the road pose enormous practical problems.
[ترجمه ترگمان]مهارت ها و تدارکات برای این نمایش بزرگ در جاده مشکلات عملی زیادی به همراه دارد
[ترجمه گوگل]مهارت ها و تدارکات چنین نمایش بزرگ در جاده ها، مشکلات زیادی را به وجود می آورد

4. The logistics of the pregame and halftime shows still are being worked out.
[ترجمه ترگمان]تدارکات نیمه نخست و نیمه نخست هنوز در حال انجام است
[ترجمه گوگل]تدارکات قبل و بعد از ظهر هنوز نشان داده شده است

5. Over tacos, burritos and chickpea salads, they discussed logistics, finances, wardrobes and health concerns.
[ترجمه ترگمان]در مورد غذاها، burritos و سالاد chickpea، آن ها درباره تدارکات، امور مالی، کمد لباس و نگرانی های بهداشتی بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]بیش از Tacos، Burritos و سالاد نخود، آنها در مورد تدارکات، امور مالی، کمد و نگرانی های بهداشتی مورد بحث قرار گرفت

6. Our third-party logistics and distribution network covers the United States.
[ترجمه ترگمان]شبکه توزیع و توزیع ثالث ما، ایالات متحده را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شبکه تدارکات و توزیع شخص ثالث ما ایالات متحده را پوشش می دهد

7. Logistics do: getting dinner, keeping house, overseeing child care, buying equipment.
[ترجمه ترگمان]لجستیک انجام دهید: تهیه شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات
[ترجمه گوگل]لجستیک: خوردن شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات

8. Work with Royal Logistics Corps plays a crucial role in getting supplies and troops in and out of the war zone.
[ترجمه ترگمان]کار با گروه لجستیک سلطنتی نقش حیاتی در انتقال تدارکات و نیروها به داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]کار با کشتی لجستیک سلطنتی نقش مهمی در تامین منابع و نیروهای نظامی در داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند

9. We can even take charge of your entire logistics function, so you can redeploy assets, gain flexibility, reduce risk.
[ترجمه ترگمان]ما حتی می توانیم کل بخش تدارکات تان را به عهده بگیریم، پس شما می توانید دارایی ها را انتقال دهید، انعطاف پذیری کسب کنید، ریسک را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]ما حتی می توانیم کل تابعیت لجستیک خود را به عهده بگیریم، بنابراین می توانید دارایی ها را بازنشانی کنید، انعطاف پذیری کنید، خطر را کاهش دهید

10. Bonanni, the former assistant director for Installations and Logistics.
[ترجمه ترگمان]Bonanni، دستیار پیشین شرکت تاسیسات و لجستیک
[ترجمه گوگل]بوننی، معاون سابق مدیر اجرایی و لجستیک

11. Even some form of simplified logistics involving issue and shelf counts can provide useful information to guide the choice of subject areas.
[ترجمه ترگمان]حتی برخی اشکال لجستیک ساده شامل مساله و شمارش قفسه می تواند اطلاعات مفیدی برای هدایت انتخاب حوزه های موضوعی فراهم کند
[ترجمه گوگل]حتی برخی از انواع تدارکات ساده شامل موارد و تعداد قفسه ها می توانند اطلاعات مفیدی برای هدایت انتخاب حوزه های موضوعی ارائه دهند

12. Friedman was a member of a logistics team rather than a combat unit.
[ترجمه ترگمان]فریدمن عضو یک تیم لجستیک به جای واحد مبارزه بود
[ترجمه گوگل]فریدمن به جای یک واحد رزمی، عضو تیم تدارکاتی بود

13. Progress was made, however, on the logistics of a ceasefire, including agreement on monitoring procedures.
[ترجمه ترگمان]با این حال پیشرفت در مورد تدارکات یک آتش بس از جمله توافق بر سر رونده ای نظارتی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]با این وجود پیشرفت در زمینه تدارک آتش بس، از جمله توافق در مورد نظارت بر رویه ها انجام شد

14. Albert was standing in the vestibule overseeing the logistics.
[ترجمه ترگمان]آلبر در راهرو ایستاده بود و در سرسرا نظارت می کرد
[ترجمه گوگل]آلبرت در حمام در حال نظارت بر لجستیک ایستاده بود

15. The company personnel additionally comprises administration and logistics staff along with team leaders and testing technicians.
[ترجمه ترگمان]پرسنل شرکت همچنین شامل کارکنان اداره و تدارکات همراه با رهبران تیمی و متخصصان تست است
[ترجمه گوگل]کارکنان شرکت علاوه بر این شامل کارمندان اداری و تدارکاتی همراه با رهبران تیم و تکنسین های تست می باشد

16. Of course the logistics of leaving my son for three weeks at a time had to be organised.
[ترجمه ترگمان]البته تدارکات ترک کردن پسرم به مدت سه هفته در یک زمان باید ترتیب داده شود
[ترجمه گوگل]مطمئنا تدارکات برای ترک پسرش برای سه هفته در یک زمان باید سازماندهی شود

The logistics of supplying food to all the famine areas were very complex.

جزئیات آذوقه رسانی به کلیه‌ی نواحی قحطی‌زده بسیار پیچیده بود.


پیشنهاد کاربران

تدارکات

آمادگی ، آماده سازی ، گردآوری ، فراهم سازی ، فراهم آوری

پیش آمادگی ، پیش آماده سازی ، زمینه سازی

ساز و برگ


آمایش

تامین کردن . پشتیبانی

سازوبرگ رسانی

جزئیات کار

به فارسی: آماد، آمایش، تدارکات ( عربی )

فرهنگستان برای logistics �آماد� را تصویب کرده و تعریف آماد:
علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتاً شامل طراحی و توسعه و فراهم سازی و انبارش و انتقال و توزیع مواد و اقلام.

به حرکت مواد، خدمات، پول و اطلاعات در داخل یک زنجیره تأمین گفته می شود

آماد، آمادوپشتیبانی

نظامی:
برنامه ریزی ، تدارکات و استفاده از آن برای اهداف نظامی

اقتصاد:
تمام فعالیت های یک شرکت ، از جمله تهیه ، ذخیره و حمل مواد و محصولات میانی و تحویل محصولات نهایی


تدارکات. پشتیبانی. آماد

logistics ( علوم نظامی )
واژه مصوب: آماد 1
تعریف: علم طرح ریزی و جابه جایی و نگهداری نیروها عمدتاً شامل طراحی و توسعه و فراهم سازی و انبارش و انتقال و توزیع مواد و اقلام؛ جابه جایی و تخلیه و بستری کردن نیروها در صورت لزوم؛ فراهم سازی و ساخت و نگهداری و جابه جایی تجهیزات و ارائۀ خدمات

آماده سازی عملی


کلمات دیگر: