1. the logistics of supplying food to all the famine areas were very complex
جزئیات آذوقه رسانی به کلیه ی نواحی قحطی زده بسیار پیچیده بود.
2. We need to look at the logistics of the whole aid operation.
[ترجمه ترگمان]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک نگاه کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید به تدارکات کل عملیات کمک نگاه کنیم
3. The skills and logistics of getting such a big show on the road pose enormous practical problems.
[ترجمه ترگمان]مهارت ها و تدارکات برای این نمایش بزرگ در جاده مشکلات عملی زیادی به همراه دارد
[ترجمه گوگل]مهارت ها و تدارکات چنین نمایش بزرگ در جاده ها، مشکلات زیادی را به وجود می آورد
4. The logistics of the pregame and halftime shows still are being worked out.
[ترجمه ترگمان]تدارکات نیمه نخست و نیمه نخست هنوز در حال انجام است
[ترجمه گوگل]تدارکات قبل و بعد از ظهر هنوز نشان داده شده است
5. Over tacos, burritos and chickpea salads, they discussed logistics, finances, wardrobes and health concerns.
[ترجمه ترگمان]در مورد غذاها، burritos و سالاد chickpea، آن ها درباره تدارکات، امور مالی، کمد لباس و نگرانی های بهداشتی بحث و تبادل نظر کردند
[ترجمه گوگل]بیش از Tacos، Burritos و سالاد نخود، آنها در مورد تدارکات، امور مالی، کمد و نگرانی های بهداشتی مورد بحث قرار گرفت
6. Our third-party logistics and distribution network covers the United States.
[ترجمه ترگمان]شبکه توزیع و توزیع ثالث ما، ایالات متحده را تحت پوشش قرار می دهد
[ترجمه گوگل]شبکه تدارکات و توزیع شخص ثالث ما ایالات متحده را پوشش می دهد
7. Logistics do: getting dinner, keeping house, overseeing child care, buying equipment.
[ترجمه ترگمان]لجستیک انجام دهید: تهیه شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات
[ترجمه گوگل]لجستیک: خوردن شام، نگهداری خانه، نظارت بر مراقبت از کودکان، خرید تجهیزات
8. Work with Royal Logistics Corps plays a crucial role in getting supplies and troops in and out of the war zone.
[ترجمه ترگمان]کار با گروه لجستیک سلطنتی نقش حیاتی در انتقال تدارکات و نیروها به داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند
[ترجمه گوگل]کار با کشتی لجستیک سلطنتی نقش مهمی در تامین منابع و نیروهای نظامی در داخل و خارج از منطقه جنگی ایفا می کند
9. We can even take charge of your entire logistics function, so you can redeploy assets, gain flexibility, reduce risk.
[ترجمه ترگمان]ما حتی می توانیم کل بخش تدارکات تان را به عهده بگیریم، پس شما می توانید دارایی ها را انتقال دهید، انعطاف پذیری کسب کنید، ریسک را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]ما حتی می توانیم کل تابعیت لجستیک خود را به عهده بگیریم، بنابراین می توانید دارایی ها را بازنشانی کنید، انعطاف پذیری کنید، خطر را کاهش دهید
10. Bonanni, the former assistant director for Installations and Logistics.
[ترجمه ترگمان]Bonanni، دستیار پیشین شرکت تاسیسات و لجستیک
[ترجمه گوگل]بوننی، معاون سابق مدیر اجرایی و لجستیک
11. Even some form of simplified logistics involving issue and shelf counts can provide useful information to guide the choice of subject areas.
[ترجمه ترگمان]حتی برخی اشکال لجستیک ساده شامل مساله و شمارش قفسه می تواند اطلاعات مفیدی برای هدایت انتخاب حوزه های موضوعی فراهم کند
[ترجمه گوگل]حتی برخی از انواع تدارکات ساده شامل موارد و تعداد قفسه ها می توانند اطلاعات مفیدی برای هدایت انتخاب حوزه های موضوعی ارائه دهند
12. Friedman was a member of a logistics team rather than a combat unit.
[ترجمه ترگمان]فریدمن عضو یک تیم لجستیک به جای واحد مبارزه بود
[ترجمه گوگل]فریدمن به جای یک واحد رزمی، عضو تیم تدارکاتی بود
13. Progress was made, however, on the logistics of a ceasefire, including agreement on monitoring procedures.
[ترجمه ترگمان]با این حال پیشرفت در مورد تدارکات یک آتش بس از جمله توافق بر سر رونده ای نظارتی صورت گرفته است
[ترجمه گوگل]با این وجود پیشرفت در زمینه تدارک آتش بس، از جمله توافق در مورد نظارت بر رویه ها انجام شد
14. Albert was standing in the vestibule overseeing the logistics.
[ترجمه ترگمان]آلبر در راهرو ایستاده بود و در سرسرا نظارت می کرد
[ترجمه گوگل]آلبرت در حمام در حال نظارت بر لجستیک ایستاده بود
15. The company personnel additionally comprises administration and logistics staff along with team leaders and testing technicians.
[ترجمه ترگمان]پرسنل شرکت همچنین شامل کارکنان اداره و تدارکات همراه با رهبران تیمی و متخصصان تست است
[ترجمه گوگل]کارکنان شرکت علاوه بر این شامل کارمندان اداری و تدارکاتی همراه با رهبران تیم و تکنسین های تست می باشد
16. Of course the logistics of leaving my son for three weeks at a time had to be organised.
[ترجمه ترگمان]البته تدارکات ترک کردن پسرم به مدت سه هفته در یک زمان باید ترتیب داده شود
[ترجمه گوگل]مطمئنا تدارکات برای ترک پسرش برای سه هفته در یک زمان باید سازماندهی شود