کلمه جو
صفحه اصلی

accepter


معنی : پذیرنده، قبول کننده
معانی دیگر : پذیرنده، قبول کننده

انگلیسی به فارسی

پذیرنده، قبول‌کننده


انگلیسی به انگلیسی

• one who accepts or receives

مترادف و متضاد

پذیرنده (اسم)
accepter, acceptor, receiver

قبول کننده (اسم)
accepter, acceptor

جملات نمونه

1. I will not accept if nominated, and will serve if selected.
[ترجمه ترگمان]من در صورت نامزد شدن قبول نخواهم کرد و در صورتی که انتخاب شود خدمت خواهم کرد
[ترجمه گوگل]من قبول نمی کنم اگر نامزد شده باشد و اگر انتخاب شود خدمت خواهد کرد

2. We must accept finite disappointment, but we must never lose infinite hope.
[ترجمه ترگمان]ما باید ناامیدی finite را بپذیریم، اما نباید هرگز امید بی پایان را از دست ندهیم
[ترجمه گوگل]ما باید ناامیدی را بپذیریم اما نباید هرگز امید بی پایان را از دست ندهیم

3. His views on knowledge economy have been accepted with unamity.
[ترجمه ترگمان]دیدگاه او درباره اقتصاد دانش با unamity پذیرفته شده است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های او در اقتصاد دانش با عدم پذیرش پذیرفته شده است

4. Most scientists of the time were prepared to accept Darwin's case.
[ترجمه ترگمان]بیشتر دانشمندان زمان حاضر بودند تا پرونده داروین را بپذیرند
[ترجمه گوگل]اکثر دانشمندان زمان آماده پذیرفتن پرونده داروین بودند

5. They were intimidated into accepting a pay cut by the threat of losing their jobs.
[ترجمه ترگمان]آن ها تهدید کردند که با تهدید از دست دادن شغل خود، پول پرداختی را قبول خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها به اتخاذ پرداخت هزینه ای که تهدید به از دست دادن شغل خود را می پذیرند، هراس دارند

6. Never accept lifts from strange men.
[ترجمه ترگمان]هیچ وقت من رو از مردای غریبه قبول نکن
[ترجمه گوگل]هرگز از مرد عجیب و غریب آسانسور را بپذیرید

7. I had no alternative but to accept his offer.
[ترجمه ترگمان]من چاره دیگری نداشتم جز اینکه پیشنهادش را بپذیرم
[ترجمه گوگل]من هیچ جایگزینی برای پذیرفتن پیشنهاد او نداشتم

8. She felt a great sense of pride as she watched him accept the award.
[ترجمه ترگمان]وقتی او را دید که جایزه را می پذیرد، احساس غرور می کرد
[ترجمه گوگل]او احساس غرور و افتخار بزرگی کرد و تماشا کرد که او جایزه را بپذیرد

9. The key to a happy life is to accept you are never actually in control.
[ترجمه ترگمان]کلید یک زندگی شاد این است که قبول کنید شما هرگز در واقع تحت کنترل نیستید
[ترجمه گوگل]کلید زندگی یک زندگی شاد است که قبول کنید شما هرگز در کنترل نیستید

10. Please accept my sincere wishes for the New Year. I hope you will continue to enjoy good health.
[ترجمه ترگمان]لطفا آرزوهای صادقانه مرا برای سال نو بپذیرید امیدوارم که به سلامتی خود ادامه دهید
[ترجمه گوگل]لطفا خواسته های صادقانه من برای سال نو را بپذیرید امیدوارم شما همچنان از سلامت خوب لذت ببرید

11. Teachers qualified to teach in England are not accepted in Scotland and vice versa.
[ترجمه ترگمان]آموزگارانی که صلاحیت تدریس در انگلستان را دارند، در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و برعکس
[ترجمه گوگل]معلمان واجد شرایط برای تدریس در انگلستان در اسکاتلند پذیرفته نمی شوند و بالعکس

12. You taught me to aim for success and to accept failure with courage. Happy Teacher"s Day.
[ترجمه ترگمان]تو به من یاد دادی که به موفقیت برسم و شکست را با شهامت قبول کنی روز معلم شاد
[ترجمه گوگل]شما به من آموختید که برای موفقیت تلاش کنید و شکست را با شجاعت قبول کنید روز معلم مبارک

13. There is no generally accepted definition of life.
[ترجمه ترگمان]به طور کلی تعریفی برای تعریف زندگی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]هیچ تعریف عمومی از زندگی وجود ندارد

14. There are no perfect relationships. It's how you accept the imperfections that makes it perfect.
[ترجمه ترگمان]هیچ رابطه ای کامل وجود ندارد این روشی است که شما نقایصی را که آن را کامل می کند، بپذیرید
[ترجمه گوگل]روابط کامل وجود ندارد این همان طوری که شما تصور می کنید که ناقصی است که آن را کامل می کند

15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!


کلمات دیگر: