کلمه جو
صفحه اصلی

abstruse


معنی : مغلق، پیچیده، غامض، پنهان
معانی دیگر : مشکل، بغرنج، سخت آموز، مبهم، ژرف، دشوار

انگلیسی به فارسی

پنهان، پیچیده، غامض


انگلیسی به انگلیسی

• ambiguous, difficult to understand obscure
something that is abstruse is difficult to understand; a formal word.

صفت ( adjective )
مشتقات: abstrusely (adv.), abstruseness (n.)
• : تعریف: difficult to comprehend or understand; esoteric; arcane.
مترادف: abstract, deep, recondite
متضاد: clear, obvious, plain
مشابه: arcane, complex, enigmatic, esoteric, impenetrable, incomprehensible, inextricable, inscrutable, involved, mysterious, obscure, opaque, profound, puzzling, unfathomable

- The article is somewhat abstruse for the non-scientist.
[ترجمه ترگمان] این مقاله تا حدی برای the abstruse شده است
[ترجمه گوگل] این مقاله تا حدودی برای غیرممکن است
- The professor's explanation was abstruse, and the students stared at him with incomprehension.
[ترجمه ترگمان] توضیح پروفسور پیچیده بود و دانش اموزان با incomprehension به او خیره شدند
[ترجمه گوگل] توضیح استاد توضیح داد، و دانش آموزان با ناآگاهی به او نگاه کردند

مترادف و متضاد

difficult to understand


Synonyms: abstract, clear as dishwater, complex, complicated, deep, enigmatic, esoteric, Greek to me, heavy, hidden, incomprehensible, intricate, involved, muddy, obscure, perplexing, profound, puzzling, recondite, subtle, unfathomable, vague


Antonyms: clear, concrete, easy, lucid, obvious, plain, simple


مغلق (صفت)
abstruse

پیچیده (صفت)
abstruse, complex, intricate, wrapped, twisted, involved, knotty, sigmoid, indirect, crooked, rolled, obscurant, wreathy, recondite, crabby, crimpy, unintelligible, revolute, verticillate

غامض (صفت)
abstruse, knotty, problematic, difficult, involute, problematical, obscure, unintelligible

پنهان (صفت)
hidden, abstruse, secret, latent, back-door, surreptitious, cryptic, furtive, hugger-mugger, perdu, perdue

جملات نمونه

1. he discusses abstruse problems
او مسایل پیچیده ای را مطرح می کند.

2. Maths is a mix of abstruse theory and detailed calculations.
[ترجمه ترگمان]ریاضی ترکیبی از نظریه پیچیده و محاسبات دقیق است
[ترجمه گوگل]ریاضی ترکیبی از نظریه اشکال و محاسبات دقیق است

3. Einstein's theory of relativity is very abstruse.
[ترجمه ترگمان]نظریه نسبیت انیشتین بسیار پیچیده است
[ترجمه گوگل]تئوری نسبیت انیشتین بسیار مبهم است

4. Your statement is a bit too abstruse.
[ترجمه ترگمان]بیانیه شما کمی بیش از حد پیچیده است
[ترجمه گوگل]بیانیه شما کمی شگفت انگیز است

5. An abstruse fable about love, see whether you can understand it?
[ترجمه ترگمان]یک افسانه پیچیده در مورد عشق است، ببین که آن را درک می کنی یا نه؟
[ترجمه گوگل]یک افسانه محکم در مورد عشق، ببینید که آیا شما می توانید آن را درک کنید؟

6. The involved and abstruse passage makes several interpretations possible.
[ترجمه ترگمان]این موضوع دخیل و abstruse، چندین تفسیر ممکن را امکانپذیر می سازد
[ترجمه گوگل]گذار درگیر و خجالت آور ممکن است چندین تفسیر را انجام دهد

7. Chess playing is a game of such abstruse and dazzling complexity.
[ترجمه ترگمان]بازی شطرنج یک بازی با پیچیدگی خیره کننده و خیره کننده است
[ترجمه گوگل]بازی شطرنج یک بازی پیچیده و خیره کننده است

8. Because this book is obscure abstruse, be in so western emerge in large numbers large quantities of one elucidator, they are right " a well-rounded argument " . . .
[ترجمه ترگمان]از آنجا که این کتاب، گمنام و تاریک است، در بسیاری از کشورهای غربی به تعداد زیادی از آن ها ظاهر خواهد شد، آن ها \"یک استدلال کاملا گرد\" هستند
[ترجمه گوگل]از آنجا که این کتاب ناخوشایند است، در بسیاری از کشورهای غربی ظاهر می شود که در یک مقیاس بزرگ از یک اکتشاف ظاهر می شوند، آنها درست 'استدلال خوبی هستند'

9. Lu Xun's works are very abstruse. You must read between the lines.
[ترجمه ترگمان]آثار لو شون خیلی پیچیده هستند شما باید بین این دو سطر بخوانید
[ترجمه گوگل]آثار لو سون بسیار شکننده هستند شما باید بین خط ها را بخوانید

10. Where has the online school assignment of abstruse roc east property answer?
[ترجمه ترگمان]تکلیف مدرسه آنلاین of abstruse رو به کجا آورده شد؟
[ترجمه گوگل]کدام یک از واژگان آنلاین مدرسه ای که پاسخ اشتباهی از شرق به دست آمده است، کجاست؟

11. Who knows a few abstruse unreal comparatively interesting novels?
[ترجمه ترگمان]چه کسی چند رمان کوچک و نسبتا جالب را می داند؟
[ترجمه گوگل]چه کسی چند رمان نسبتا جالب و شگفت انگیز غیر واقعی را می داند؟

12. To delve the abstruse learning, reading great sacrifice is, of course, a must.
[ترجمه ترگمان]برای کاوش در یادگیری abstruse، خواندن یک فداکاری بزرگ البته یک اجبار است
[ترجمه گوگل]برای تحقق بخشیدن به یادگیری نادرست، خواندن قربانی بزرگ، البته، ضروری است

13. However, because of the abstruse symbolic logic and complex formula catastrophe theory is seldom used for the research of bridge construction project optimization.
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل منطق نمادین نمادین و نظریه فاجعه فرمول پیچیده، به ندرت برای تحقیق درباره بهینه سازی پروژه ساخت پل مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]با این حال، به علت منطق نمادین شکننده و فرمول پیچیده، نظریه فاجعه به ندرت مورد استفاده برای تحقیق برای بهینه سازی پروژه ساخت و ساز پل است

14. The professor's lectures were so abstruse that students tended to avoid them.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی های پروفسور به حدی abstruse بودند که دانش آموزان تمایل داشتند از آن ها دوری کنند
[ترجمه گوگل]سخنرانی های استاد خیلی متخلف بود که دانش آموزان از آنها اجتناب کردند

15. What disease can abstruse saltpetre Zun treat?
[ترجمه ترگمان]کدام بیماری می تواند شوره سر را abstruse کند؟
[ترجمه گوگل]چه بیماری می تواند درمان Nelt Nutrition Zun؟

He discusses abstruse problems.

او مسائل پیچیده‌ای را مطرح می‌کند.



کلمات دیگر: