کلمه جو
صفحه اصلی

prosodic


معنی : عروضی
معانی دیگر : وابسته به یا طبق قواعد نظم نویسی، شعری، عروضی (prosodical هم می گویند)
prosodic(al)
عروضی، موافق، ایین عرو­

انگلیسی به فارسی

( prosodical ) عروضی


اسرارآمیز، عروضی


مترادف و متضاد

عروضی (صفت)
prosodic

جملات نمونه

1. However, his discussion indicates that prosodic units include such features as stress, length, nasalization, palatalisation, and aspiration.
[ترجمه ترگمان]با این حال، بحث او نشان می دهد که واحدهای prosodic شامل ویژگی هایی چون استرس، طول، nasalization، palatalisation و تمایل هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، بحث خود را نشان می دهد که واحدهای رسوبی شامل ویژگی هایی مانند استرس، طول، بینی، پالاتیزاسیون، و آرامش است

2. In spoken English, prosodic features such as stress, intonation, pause etc, are of semantic importance.
[ترجمه ترگمان]در زبان انگلیسی، ویژگی هایی چون استرس، لحن، مکث، مکث و غیره دارای اهمیت معنایی هستند
[ترجمه گوگل]در انگلیسی صحبت شده، ویژگی های عصبی مانند استرس، گفتار، مکث و غیره، اهمیت معنایی دارند

3. The current study aims to investigate the prosodic domain strengthening effect in the tonal perturbation of stop consonants and the relationship between prosody and voice quality in Taiwanese.
[ترجمه ترگمان]هدف از این مطالعه بررسی تاثیر تقویت دامنه prosodic در اغتشاش مربوط به تن consonants و رابطه بین کیفیت صدا و کیفیت صدا در تایوانی است
[ترجمه گوگل]مطالعه حاضر با هدف بررسی اثر تقویت دامنه فسادودی در اختلال تناسبی همخوانان متوقف و ارتباط بین پروتزی و کیفیت صدای تایلند انجام شده است

4. Based on this theory, prosodic model is constructed in Chinese TTS system.
[ترجمه ترگمان]براساس این نظریه، مدل prosodic در سیستم TTS چین ساخته شده است
[ترجمه گوگل]بر اساس این نظریه، مدل رسمی در سیستم TTS چینی ساخته شده است

5. Prosodic labeling of large corpora has now become a popular research tool in linguistic research and speech technology.
[ترجمه ترگمان]برچسب زدن پیکره های بزرگ در حال حاضر به یک ابزار تحقیقاتی محبوب در زمینه تحقیقات زبانی و فن آوری گفتار تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]برچسب زدن Prosodic از corpora بزرگ در حال حاضر تبدیل به یک ابزار تحقیق محبوب در تحقیقات زبانی و تکنولوژی گفتار است

6. Applying frequency, medium, prosodic feature and other factors have influenced the grammaticalization process of Verb Reduplication to different degrees.
[ترجمه ترگمان]استفاده از تکرار فرکانسی، متوسط، prosodic و عوامل دیگر بر فرآیند دستوریشدن Verb Reduplication به درجات مختلف تاثیرگذار است
[ترجمه گوگل]با استفاده از فرکانس، ویژگی های متوسط، ویژگی های جنسی و سایر عوامل بر فرآیند گرامری سازی واژگان کپی برداری تا درجه های مختلف تاثیر گذاشته است

7. As one of the leading prosodic features, the accent indicates an ascendence of the phonetic pitch and a lengthening of the temporal length.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یکی از ویژگی های برجسته prosodic، the نشانگر ascendence از آهنگ phonetic و a طول زمانی است
[ترجمه گوگل]به عنوان یکی از برجسته ترین ویژگی های رسوایی، لهجه نشان می دهد صعود از زمین آوایی و طول مدت زمانی است

8. Then we introduce the text prosodic level marking in detail, analyze the prosodic level structure of sentences, point out the pause principle in sentences and the description of lexical word.
[ترجمه ترگمان]سپس ما متن prosodic متنی را با جزئیات مشخص می کنیم، ساختار سطح prosodic جملات را آنالیز می کنیم، اصل مکث در جملات و توصیف کلمه واژگانی را بیان می کنیم
[ترجمه گوگل]سپس متن مورد نظر را به صورت جزئی نمایش می دهیم، ساختار سطح جمود جملات را تجزیه و تحلیل می کنیم، از اصل مکث در جملات و توصیف لغوی استفاده می کنیم

9. It is important to recognize the prosodic phrase breaks in text-to-speech.
[ترجمه ترگمان]تشخیص عبارت prosodic در متن سخنرانی مهم است
[ترجمه گوگل]مهم است که فشرده سازی کلمات عام در متن به گفتار را تشخیص دهیم

10. The minimal prosodic word in Manchu - Tungusic languages assumed in the present article.
[ترجمه ترگمان]حداقل واژه prosodic در زبان های Manchu - Tungusic که در مقاله حاضر فرض شده است
[ترجمه گوگل]حداقل کلمه عرفانی در زبان مانچو - زبان تونگزی در مقاله حاضر فرض شده است

11. The author of Dame Sirith was fully able to exploit such prosodic devices to good effect.
[ترجمه ترگمان]مولف of به طور کامل قادر به بهره برداری از چنین وسایلی برای تاثیر خوب بود
[ترجمه گوگل]نویسنده Dame Sirith به طور کامل قادر به بهره برداری از چنین دستگاه های ظریف برای اثر خوب است

12. It is the immediate constituent of the intonational phrase, possessing prosodic unity.
[ترجمه ترگمان]آن جز اصلی عبارت intonational است که دارای وحدت prosodic است
[ترجمه گوگل]این سازنده فوری عبارت فریبنده است که دارای اتحاد وحدت است

13. There exist three types of segmental lengthening in oral Chinese, each one matched with certain prosodic events and characterized by their own distinctive temporal variations.
[ترجمه ترگمان]سه نوع از این segmental در زبان چینی شفاهی وجود دارد که هر کدام با رویداده ای خاص certain منطبق می شوند و با تغییرات زمانی مشخص خود مشخص می شوند
[ترجمه گوگل]سه نوع تقسیم بندی طولانی در چینی های دهان وجود دارد که هر کدام با رویدادهای خاصی مطابقت دارند و با تغییرات موقتی متمایز آنها مشخص می شود

پیشنهاد کاربران

Prosodic features
ویژگی هایی مثل pitch , stress, intonation, volume


کلمات دیگر: