1. to disappear into thin air
کاملا ناپدید شدن،غیب شدن
2. Like sunlight, sunset, we appear, we disappear. We are so important to some, but we are just passing through.
[ترجمه ترگمان] مثل نور خورشید، غروب خورشید، ما ناپدید میشیم ما خیلی برای بعضی چیزها اهمیت داریم، اما ما فقط داریم از اینجا رد میشیم
[ترجمه گوگل]مثل نور خورشید، غروب خورشید، به نظر می رسد ما ناپدید می شویم ما برای بعضی ها بسیار مهم است، اما ما فقط از طریق عبور می کنیم
3. Disappear a memory. And leaving is unforgettable memories.
[ترجمه ترگمان]ناپدید شدن یه خاطره و رفتن خاطرات فراموش نشدنی - ه
[ترجمه گوگل]حافظه را از بین ببر و ترک خاطرات فراموش نشدنی است
4. It was uncharacteristic of her father to disappear like this.
[ترجمه ترگمان]به غیر از این بود که پدرش اینطوری ناپدید بشه
[ترجمه گوگل]پدرش ناپدید شد، مثل این بود
5. Promises are often like the butterfly, which disappear after beautiful hover.
[ترجمه ترگمان]وعده ها اغلب شبیه پروانه ای است که پس از شناور شدن زیبایی ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]قول ها اغلب مانند پروانه هستند، که پس از زیبایی شناور ناپدید می شوند
6. promises are often like the butterfly, which disappear after beautiful hover.
[ترجمه ترگمان]وعده های اغلب شبیه پروانه ای است که پس از شناور شدن هوا ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]وعده ها اغلب مانند پروانه هستند، که پس از شناور زیبا ناپدید می شوند
7. Some people are like dark clouds. When they disappear, it's a brighter day.
[ترجمه ترگمان]بعضی از مردم مثل ابره ای تیره هستند وقتی آن ها ناپدید می شوند، روز روشنی است
[ترجمه گوگل]برخی افراد مانند ابرهای تاریک هستند هنگامی که آنها ناپدید می شوند، روز روشن تر است
8. He would disappear for weeks on end.
[ترجمه زرا] اون هفته ها هست که ناپدید شده است
[ترجمه ترگمان]هفته ها بود که ناپدید می شد
[ترجمه گوگل]او هفته ها در پایان ناپدید می شود
9. They approach, embrace, and poof! they disappear in a blinding flash of light.
[ترجمه ترگمان]به همدیگر نزدیک می شوند، یکدیگر را در آغوش می کشند و پوف! در نور کور کننده نور ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]آنها رویکرد، در آغوش، و روحیه! آنها در یک فلاش نور از نور ناپدید می شوند
10. They believed that these problems would disappear under socialism.
[ترجمه ترگمان]آن ها معتقد بودند که این مشکلات تحت سوسیالیسم ناپدید خواهند شد
[ترجمه گوگل]آنها معتقد بودند که این مشکلات تحت سوسیالیسم ناپدید می شوند
11. He saw something dark disappear behind the curtain of leaves.
[ترجمه Ala.m] او چیز سیاهی رو دید که پشت برگ ها ناپدید شد
[ترجمه ترگمان]چیزی را دید که پشت پرده برگ ها ناپدید شد
[ترجمه گوگل]او شاهد چیزی تاریک در پشت پرده برگ ها ناپدید شد
12. Why would she disappear the day before her holiday? It just doesn't add up.
[ترجمه ترگمان]چرا باید روز قبل از تعطیلات ناپدید بشه؟ فقط با عقل جور در نمیاد
[ترجمه گوگل]چرا روز قبل از تعطیلات او ناپدید می شود؟ این فقط اضافه نیست
13. A number of species could soon disappear forever.
[ترجمه kosar] تعدادی از گونه ها به زودی برای همیشه منقرض میشوند
[ترجمه ترگمان]تعدادی از گونه ها به زودی برای همیشه ناپدید می شوند
[ترجمه گوگل]تعدادی از گونه ها می توانند به زودی برای همیشه ناپدید شوند
14. Price control would gradually disappear in favor of a free market.
[ترجمه ترگمان]کنترل قیمت به تدریج به نفع بازار آزاد ناپدید می شود
[ترجمه گوگل]کنترل قیمت به تدریج به نفع یک بازار آزاد ناپدید می شود