کلمه جو
صفحه اصلی

blitz


معنی : حمله رعد اسا، حمله رعد اسا کردن
معانی دیگر : (ارتش) حمله ی شدید و ناگهان (به ویژه با تانک و هواپیما)، یورش، ناگه تک، ایلغار، تازش، حمله ی برق آسا، تکش رعدآسا زدن، یورش بردن، (انگلیس - b بزرگ) بمباران شهرهای انگلیس توسط هواپیماهای آلمانی در 1940-41، (فوتبال امریکایی) حمله ی ناگهانی افراد تیم مدافع به کوارتربک (quarterback)، ناگهان به کوارتر بک یورش بردن

انگلیسی به فارسی

حمله رعدآسا، حمله‌ی رعدآسا کردن


رعد و برق، حمله رعد اسا، حمله رعد اسا کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a swift military attack from the air or ground.

(2) تعریف: any fast attack or campaign.

(3) تعریف: (cap.; prec. by "the") the bombing attacks on Britain carried out by the German air force in 1940 and 1941 during World War II.

- The entire street was bombed out during the Blitz.
[ترجمه ترگمان] تمام خیابان در طی بلیتز bombed شده بود
[ترجمه گوگل] کل خیابان در طول حمله رعد اسا بمباران شد
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: blitzes, blitzing, blitzed
• : تعریف: to attack with power and rapidity.
مشابه: bombard

• bombardment, swift massive offensive, onslaught
bombardment, swift massive offensive, onslaught
attack swiftly and suddenly, violently attack, rapidly bombard
when a city or building is blitzed during a war, it is attacked by bombs dropped by enemy aircraft.
the blitz was the heavy bombing of british cities by german aircraft from 1940-41.
when you have a blitz on something, you make a big effort to get it done; an informal use.
an advertising blitz is a sudden major effort to publicize something.

مترادف و متضاد

Antonyms: let-up


حمله رعد اسا (اسم)
blitz, blitzkrieg

حمله رعد اسا کردن (فعل)
blitz

heavy attack


Synonyms: assault, blitzkrieg, bombardment, bombing, lightning attack, offensive, onslaught, raid, shelling, strike


جملات نمونه

The German blitz took the French by surprise.

حمله‌ی برق‌آسای آلمان‌ها فرانسویان را غافلگیر کرد.


The enemy blitzed in two fronts.

دشمن در دو جبهه دست به تکش رعدآسا زد.


1. the german blitz took the french by surprise
حمله ی برق آسای آلمان ها فرانسویان را غافلگیر کرد.

2. The car was launched with a massive media/advertising blitz, involving newspapers, magazines, television and radio.
[ترجمه ترگمان]این خودرو با یک حمله تبلیغاتی \/ تبلیغاتی گسترده آغاز شد که شامل روزنامه ها، مجلات، تلویزیون و رادیو بود
[ترجمه گوگل]این خودرو با یک رسانه بزرگ / تبلیغاتی پرتاب شد که شامل روزنامه ها، مجلات، تلویزیون و رادیو بود

3. We'll have to have a blitz on the house before your parents arrive.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه پدر و مادرت برسن باید یه حمله به خونه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]قبل از اینکه والدین خود بیاورند، ما باید در خانه خانه دار شویم

4. Many people died in the London blitz.
[ترجمه میلاد علی پور] مردم زیادی در بمباران لندن جان خود را از دست دادند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مردم در حمله لندن کشته شدند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مردم در رعد و برق در لندن جان باختند

5. I must have a blitz to get my room tidy.
[ترجمه ترگمان]من باید یه \"حمله\" داشته باشم که اتاقم رو مرتب کنم
[ترجمه گوگل]من باید یک رعد و برق داشته باشم تا اتاقم مرتب شود

6. I am old enough to remember the Blitz, but only just.
[ترجمه ترگمان] من به اندازه کافی بزرگ شدم که تو رو به یاد بیارم، ولی فقط
[ترجمه گوگل]من به اندازه کافی سالم هستم که به یاد داشته باشید رعد اسا، اما فقط فقط

7. Five shops were damaged in a firebomb blitz.
[ترجمه ترگمان]پنج فروشگاه در یک حمله بمب آتش زا آسیب دیده بودند
[ترجمه گوگل]پنج فروشگاه در آسیب دیدگی در اثر آتش سوزی آسیب دیدند

8. We had a blitz on the house at the weekend and cleaned it completely.
[ترجمه ترگمان]ما در آخر هفته یک حمله سریع به خانه داشتیم و آن را به طور کامل تمیز کردیم
[ترجمه گوگل]ما در آخر هفته خانه ای را در خانه داشتیم و آن را کاملا تمیز کردیم

9. During the blitz we spent the night in underground shelters.
[ترجمه ترگمان]در طی این حمله، شب را در پناهگاه های زیرزمینی گذراندیم
[ترجمه گوگل]در طول حمله رعد و برق ما شب را در پناهگاه های زیرزمینی گذراندیم

10. She was killed in/during the Blitz.
[ترجمه ترگمان]در طی بلیتز کشته شده بود
[ترجمه گوگل]او در / در زمان حمله رعد اسا کشته شد

11. On December 8 the media blitz began in earnest.
[ترجمه ترگمان]حمله رسانه ها در روز ۸ دسامبر به شدت آغاز شد
[ترجمه گوگل]در 8 دسامبر، رعد و برق رسانه ها به طور جدی آغاز شد

12. We decided to have a blitz on the kitchen .
[ترجمه ترگمان]ما تصمیم گرفتیم یه \"حمله\" تو آشپز خونه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما تصمیم گرفتیم که در آشپزخانه یک رعد و برق داشته باشیم

13. Enemy bombers carried out a blitz on the city.
[ترجمه ترگمان]بمب گذاران دشمن حمله ای را به شهر انجام دادند
[ترجمه گوگل]بمب گذاران دشمن در شهر یک حمله راکتی انجام دادند

14. The campaign was launched with a nationwide publicity blitz.
[ترجمه ترگمان]این مبارزه با یک تبلیغ عمومی در سطح ملی آغاز شد
[ترجمه گوگل]این کمپین با تبلیغاتی در سطح ملی راه اندازی شد

She was killed in the Blitz.

در حمله‌ی هوایی آلمان‌ها کشته شد.


پیشنهاد کاربران

یکی از شخصیت های بازی Rainbow Six Siege

Let's not pretend the anti - mask babies would have lasted a minute in the 💥blitz
TheGuardian. com@


کلمات دیگر: