صفحه اصلی
abnegating
معنی
: منکر
بستن
مترادف و متضاد
جملات نمونه
مترادف و متضاد
منکر
(صفت)
abnegating, denying, repudiating, disowning
جملات نمونه
1. he lived a simple and abnegating life
او به طور ساده و ایثارگرانه ای زندگی می کرد.
کلمات دیگر: