کلمه جو
صفحه اصلی

accordion


معنی : اکوردئون
معانی دیگر : (مثل آکاردئون یا دم آهنگری) تا شونده، (مثل فانوس دوربین های عکاسی) جمع شونده، روی هم تا شونده، آکاردئون

انگلیسی به فارسی

(موسیقی) اکوردئون


آکوردئون، اكوردئون


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a portable musical instrument having a keyboard and a pleated bellows that forces air through metal reeds to produce tones.

- I love French music played on the accordion.
[ترجمه ترگمان] من موسیقی فرانسه را دوست دارم
[ترجمه گوگل] من موسیقی فرانسوی را در آکاردئون بازی می کنم
- He plays accordion with a polka band.
[ترجمه ترگمان] اون با یه گروه رقص لهستانی بازی می کنه
[ترجمه گوگل] او با یک گروه پلیکا آکوردئون را بازی می کند
صفت ( adjective )
مشتقات: accordionist (n.)
• : تعریف: folded or pleated like the bellows of an accordion.

- An accordion file holder is convenient.
[ترجمه ترگمان] یک holder فایل accordion مناسب است
[ترجمه گوگل] دارنده فایل آکوردئون مناسب است

• hand-held keyboard instrument; concertina
an accordion is a box-shaped musical instrument which is played by pressing keys or buttons on either side and moving the two sides together and apart.

مترادف و متضاد

آکاردئون (اسم)
accordion, barrel organ, hand organ

musical instrument


Synonyms: concertina, groanbox, melodeon, squeezebox, stomach Steinway, windbox


جملات نمونه

1. accordion pleats
چین آکاردئونی دامن،پلیسه

2. He plays blues on the accordion.
[ترجمه ترگمان] اون توی آکوردئون آهنگ می زنه
[ترجمه گوگل]او بر روی آکاردئون بلوز پخش می کند

3. The accordion music reminds me of my boyhood.
[ترجمه ترگمان]موسیقی آکوردئون به یاد دوران کودکی من می اندازد
[ترجمه گوگل]موسیقی آکاردئون مرا یادآور دوران کودکی من است

4. The background music was provided by an accordion player.
[ترجمه ترگمان]موسیقی پس زمینه توسط یک نوازنده آکوردئون به نمایش درآمد
[ترجمه گوگل]موسیقی پس زمینه توسط پخش کننده آکوردئون ارائه شد

5. The accordion music in the film isn't very beautiful.
[ترجمه ترگمان]آهنگ accordion در فیلم خیلی زیبا نیست
[ترجمه گوگل]موسیقی آکوردئون در فیلم بسیار زیبا نیست

6. I've been playing the piano and the piano accordion for about 60 years.
[ترجمه ترگمان]من در حدود ۶۰ سال داشتم پیانو می زدم
[ترجمه گوگل]من تقریبا 60 ساله بازی کرده ام پیانو و آکوردئون پیانو

7. Majella took up the fiddle, I got an accordion and Mary got a banjo.
[ترجمه ترگمان]Majella، fiddle را برداشت، یک آکوردئون به دست گرفتم و مری هم یک تار داشت
[ترجمه گوگل]مجله خط قرمزی را گرفت، من یک آکوردئون گرفتم و ماری یک بانجو گرفت

8. From Arty's room came the sound of an accordion.
[ترجمه ترگمان]از اتاق آرتی صدای آکوردئون به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]از آدی آرتی صدای آکاردئون آمد

9. Except, of course, their love for the accordion.
[ترجمه ترگمان]البته، البته، عشق آن ها به آکوردئون
[ترجمه گوگل]به جز، البته، عشق آنها به آکاردئون

10. Once a week or so accordion music sounds will make feet itch under a canopy of stars in the tiny village square.
[ترجمه ترگمان]زمانی که یک هفته یا به این ترتیب نواختن آکوردئون به گوش می رسد باعث خارش در زیر چتر ستارگان در میدان کوچک دهکده می شود
[ترجمه گوگل]یک بار در هفته صدای موسیقی آکاردئون در زیر یک سایبان ستاره ها در مربع روستای کوچک پا را خارش می دهد

11. He still occasionally entertains his family with his accordion playing.
[ترجمه ترگمان]او هنوز هم گاهی خانواده اش را با آکوردئون سرگرم می کند
[ترجمه گوگل]او گاهی اوقات خانواده اش را با آکاردئون بازی می کند

12. The new accordion made him feel like a professional musician for the first time.
[ترجمه ترگمان]آکاردئون جدید باعث شد که او برای اولین بار احساس یک نوازنده حرفه ای را داشته باشد
[ترجمه گوگل]آکوردئون جدید او را برای اولین بار به عنوان یک موسیقیدان حرفه ای احساس کرد

13. She returned with an accordion file arranged by days of the month.
[ترجمه ترگمان]چند روز پیش با یک پرونده آکوردئون به خانه باز آمد
[ترجمه گوگل]او با یک فایل آکاردئون که روزهای ماه را تنظیم کرده بود بازگشت

14. Noel Bridgeman's piano accordion takes over where Dooley Wilson's piano left off, and adds just the right ingredient.
[ترجمه ترگمان]accordion پیانو نوئل Bridgeman جایی است که دولی از پیانو استفاده می کند و فقط یک جز درست را اضافه می کند
[ترجمه گوگل]آکونئون پیانو نول بریجمان، جایی که پیانو دولی ویلسون باقی مانده است، به پایان می رسد و فقط عناصر مناسب را اضافه می کند

accordion pleats

چین آکاردئونی دامن، پلیسه


پیشنهاد کاربران

نوعی آلت موسیقی

ای کاش تصویر می زاشتید ایین طوری بهتر نبود

نوعی ساز است به طور مخصوصی کار می کند وزیر شاخه های جداگانه ای دارد.

ارگ زن، ساز دستی

ارگ، ساز دستی

ارگ
نوعی ساز دستی
ارگ زن

در حالت صفت: کرکره ای، چین چین، آکاردئونی
در حالت اسم: آکوردئون


کلمات دیگر: