1. stink out
(با بوی گند) از خود راندن،دور کردن،فرار دادن
2. stink up
گنداندن،متعفن کردن،موجب بدبویی شدن
3. like a stink
(انگلیس - خودمانی) سخت،شدید،بسیار زیاد
4. i noticed its stink from afar
گند آن را از دور احساس کردم.
5. this factory's products stink
محصولات این کارخانه گندش را بالا آورده است.
6. he is working like stink
خیلی زحمت می کشد.
7. the workers kicked up quite a stink
کارگران خیلی جار و جنجال به پا کردند.
8. The fox smells his own stink first.
[ترجمه ترگمان]روباه اول بوی گند خودش را می دهد
[ترجمه گوگل]روباه اولین نفس خود را بوی می دهد
9. Stink the rats out by burning sulphur.
[ترجمه 🐾 مهدی صباغ] با سوزاندن گوگرد، موش ها را فراری دهید.
[ترجمه ترگمان]rats را با گوگرد سوزان به بیرون پرتاب کنید
[ترجمه گوگل]با سوزاندن گوگرد، موش ها را از بین ببرید
10. The whole stadium stink of the hamburger.
[ترجمه ترگمان] کل استادیوم بوی همبرگر میدن
[ترجمه گوگل]کل بدن ورزشگاه از همبرگر است
11. The article about political corruption caused a real stink.
[ترجمه ترگمان]مقاله در مورد فساد سیاسی باعث ایجاد بوی تعفن شد
[ترجمه گوگل]مقاله درباره فساد سیاسی باعث خشم واقعی شد
12. Activists have raised a stink about the shipments of nuclear waste.
[ترجمه ترگمان]فعالان بویی در مورد محموله های زباله هسته ای داده اند
[ترجمه گوگل]فعالان در مورد حمل و نقل مواد زائد هسته ای هشدار دادند
13. I can stink some smell in your room.
[ترجمه ترگمان] می تونم بوی گند اتاقت رو حس کنم
[ترجمه گوگل]من می توانم در اتاق خود بوی کمی بخورم
14. The tabloid press kicked up a stink about his seven-day visit.
[ترجمه ترگمان]روزنامه tabloid در مورد هفت روز ورودش به روزنامه گند زده بود
[ترجمه گوگل]مطبوعات تبلیغاتی در مورد سفر هفت روزه خود دچار اشتباه شدند
15. But I'll never deal with the cases which stink of treason.
[ترجمه ترگمان]اما من هیچ وقت با پرونده ای که بوی خیانت می ده کنار می ام
[ترجمه گوگل]اما من هرگز با مواردی که از خیانت استفاده می کنند برخورد می کنند
16. The stink of the rotten fish turned my stomach.
[ترجمه ترگمان]بوی گند ماهی گندیده به شکمم تبدیل شد
[ترجمه گوگل]غم و اندوه از ماهی فاسد معده من تبدیل شده است