اماده باش دادن علوم نظامى : اعلام خطر کردن
alerting
اماده باش دادن علوم نظامى : اعلام خطر کردن
انگلیسی به فارسی
هشدار، خروش برآوردن، سر و صدا و اشوب کردن
جملات نمونه
1. camouflage allowed the tanks to continue their advance without alerting enemy scouts
استتار به تانک ها اجازه داد که بدون آگاه سازی دیدبانان دشمن به پیشروی خود ادامه بدهند.
پیشنهاد کاربران
هشدار دادن
alerting ( مهندسی مخابرات )
واژه مصوب: هشداردهی
تعریف: استفاده از نشانک در مدارهای مخابراتی برای آگاه کردن فرد یا تجهیزات طرف تماس از رسیدن تماس
واژه مصوب: هشداردهی
تعریف: استفاده از نشانک در مدارهای مخابراتی برای آگاه کردن فرد یا تجهیزات طرف تماس از رسیدن تماس
هشدار دهنده
آماده باش دادن
اعلام خطر نمودن
آماده باش دادن
اعلام خطر نمودن
اماده باش
کلمات دیگر: