1. 'You're a bunch of softies!' the sergeant shouted to the new recruits.
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !! استوار به تازه وارد بانگ زد:
[ترجمه گوگل]'شما یک دسته از softies است!' سرباز به نیروهای جدید فریاد زد
2. She tensed; very softy he blew into her ear, until she quivered as his warm breath passed through her.
[ترجمه ترگمان]او عصبی شد؛ خیلی ملایم بود و در گوش او باد می زد، تا اینکه وقتی نفس گرم او از میان او رد شد می لرزید
[ترجمه گوگل]او تنش زد بسیار صاف او را به گوش او نفوذ، تا زمانی که او نفس گرم خود را از طریق او تکان داد
3. They therefore submitted nasty strategies, trying to exploit these anticipated softies!
[ترجمه ترگمان]بنابراین آن ها استراتژی های کثیفی را ارائه دادند و سعی کردند از این softies پیش بینی شده بهره برداری کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل استراتژی های تند و زننده را در تلاش برای بهره برداری از این صعودهای پیش بینی شده ارائه دادند!
4. But in fact he was a big softy, and I believe was quite hurt because I was scared of him.
[ترجمه ترگمان]اما در واقع، اون یه آدم softy و من باور دارم که خیلی ناراحت شدم چون از اون می ترسیدم
[ترجمه گوگل]اما در حقیقت او یک رقیب بزرگ بود، و من معتقدم که کاملا صدمه دیده بودم چون از او ترسیدم
5. Softies Leather corals lack the hard calcium carbonate skeleton of stony corals.
[ترجمه ترگمان]مرجان ها مرجان ها اسکلت سخت کربنات کلسیم را از مرجان ها سنگی به خود اختصاص می دهند
[ترجمه گوگل]Softies مرجان های چرمی بدون اسکلت کربنات کلسیم از مرجان های سنگی کمبود دارند
6. Then, as the softies were driven extinct, Harrington followed them, having no easy prey left.
[ترجمه ترگمان]سپس، همچنان که the از میان رفته بودند، هرینگتون به دنبال آن ها به دنبال آن ها به راه افتاد
[ترجمه گوگل]سپس، همانطور که خورشید رانده شد، هریانگتون به دنبال آنها رفت، و هیچ شکار ساده ای نداشت
7. The Baden Powell boys say we're no softies.
[ترجمه ترگمان]گروه \"دن پاول\" می گویند ما no نیستیم
[ترجمه گوگل]پسران بادن پائول می گویند ما هیچ خبری نداریم
8. A jackboot serial killer on the loose, stomping down the humanist softies of soul?
[ترجمه ترگمان]یک قاتل سریالی jackboot روی زمین رها می شود و با سبک humanist روح humanist را خراب می کند؟
[ترجمه گوگل]یک قاتل سریال قایقرانی بر روی سستی، که از طرف شوروی انسانی رنج می برد؟
9. Frank: What can I say? I'm a softy.
[ترجمه ترگمان]چی میتونم بگم؟ من آدم softy
[ترجمه گوگل]فرانک چه می توانم بگویم؟ من صاف هستم
10. He is a softy who cuddles dictators.
[ترجمه ترگمان]او a است که دیکتاتور نامیده می شود
[ترجمه گوگل]او صاف است که دیکتاتور را دوست دارد
11. Boehner's not always a softy: He's delivered plenty of fiery speeches against Barack Obama and the Democrats.
[ترجمه ترگمان]بونر همیشه یک softy نیست: او بسیاری از سخنرانی های آتشین خود را علیه باراک اوباما و دموکرات ها ایراد کرده است
[ترجمه گوگل]بوئنر نه همیشه با صدای بلند او سخنان آتشین را در برابر باراک اوباما و دموکرات ها تحویل می دهد
12. Features: with high softy when grinding the workpiece, good self-sharpening, good for surface of the workpiece. Good effect to electroplate.
[ترجمه ترگمان]ویژگی ها: زمانی که قطعه کار را آسیاب می کنید، خود تیز کننده خوب، برای سطح قطعه کار مفید است تاثیر خوبی بر electroplate گذاشت
[ترجمه گوگل]ویژگی های با نرمی بالا هنگام سنگ زنی قطعه کار، خود تراش خوب، خوب برای سطح قطعه کار اثر خوب برای electroplate
13. Softy Basket for Easter or for any occasions with children at $198 only.
[ترجمه ترگمان]سبد سبد برای عید پاک یا برای هر موقعیتی با کودکان تنها ۱۹۸ دلار
[ترجمه گوگل]سبد Softy برای عید پاک و یا برای هر زمان و مکانی با بچه ها فقط 198 دلار
14. Sequence I is Holocene softy sediment.
[ترجمه ترگمان]توالی من holocene softy است
[ترجمه گوگل]توالی من هیدروژن است