1. accentuate the positive
روی نکات مثبت هرچیز تکیه کن.
2. Accentuate the word " accent " on the first syllable.
[ترجمه آراد] اولین هجای واژه "اکسنت" را با تکیه تلفظ کنید.
[ترجمه ترگمان] کلمه \"لهجه\" رو کلمه اول تلفظ کن
[ترجمه گوگل]اصطلاح 'لهجه' را در اولین هجا قرار دهید
3. The photograph seemed to accentuate his large nose.
[ترجمه Sara] بینی او در عکس برجسته تر به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که عکس بینی بزرگش را بزرگ تر می کند
[ترجمه گوگل]عکس به نظر می رسید که بینی بزرگ او را برجسته می کند
4. The new policy only serves to accentuate the inadequacy of provision for the homeless.
[ترجمه ترگمان]این سیاست جدید تنها برای برجسته کردن ناکافی بودن شرایط برای افراد بی خانمان به کار می رود
[ترجمه گوگل]این سیاست جدید تنها به عدم تأمین امکانات بی خانمان منجر می شود
5. To manage your way out of recession, accentuate the positive.
[ترجمه ترگمان]برای مدیریت مسیر خود از رکود، آن را برجسته کنید
[ترجمه گوگل]برای مدیریت راه خود را از رکود، مثبت را برجسته کنید
6. But extra light will accentuate the bright colours of the leaves and accelerate bushy growth.
[ترجمه ترگمان]اما نور اضافی، رنگ های روشن برگ ها را برجسته خواهد کرد و رشد پرپشت را تسریع خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اما نور اضافی رنگ های روشن برگ را تشدید می کند و رشد پررنگ را تسریع می کند
7. This will almost always accentuate the rigidity and sometimes is the only manner in which it can be demonstrated.
[ترجمه ترگمان]این کار تقریبا همیشه سفتی را برجسته می کند و گاهی تنها روشی است که می تواند نشان داده شود
[ترجمه گوگل]این تقریبا همیشه سفتی را تشدید می کند و گاهی اوقات تنها راهی است که می تواند نشان داده شود
8. Several times Lawrence and colleagues accentuate the damaging effect of treatment on patients with cancer of the prostate.
[ترجمه ترگمان]چندین بار لاورنس و همکارانش تاثیر مخرب درمان بر روی بیماران مبتلا به سرطان پروستات را برجسته کرده اند
[ترجمه گوگل]چند بار لارنس و همکارانش اثر مضر درمان را در بیماران مبتلا به سرطان پروستات تأکید می کنند
9. After removal, accentuate with the help of a round bristle brush.
[ترجمه ترگمان]بعد از برداشتن، با کمک یک برس گرد، برجسته می شود
[ترجمه گوگل]پس از حذف، با کمک یک قلم مو محکم بر روی آن تمرکز کنید
10. There is concern that p blockers might accentuate the bradycardia, which has been observed during attacks of cluster headache.
[ترجمه ترگمان]نگرانی وجود دارد که مسدود کننده های p ممکن است the را که در طول حملات به سردرد خوشه ای مشاهده شده است، برجسته کنند
[ترجمه گوگل]نگرانی وجود دارد که مسدود کننده های P ممکن است برادی کاردی را که در طول حملات سردرد خوشه ای دیده می شود، تشدید کند
11. The director uses music to accentuate the rising dramatic tension.
[ترجمه ترگمان]کارگردان از موسیقی برای برجسته تر کردن تنش های دراماتیک استفاده می کند
[ترجمه گوگل]کارگردان از موسیقی برای تشدید تنش رو به افزایش است
12. A significant erosion of household wealth could accentuate a slowdown.
[ترجمه ترگمان]یک فرسایش قابل توجه از ثروت خانواده می تواند یک رکود را برجسته کند
[ترجمه گوگل]فرسایش قابل ملاحظه ای از ثروت خانوار می تواند باعث کاهش رشد اقتصادی شود
13. Shadows accentuate several features of the Pico de Orizaba, a stratovolcano, visible in this astronaut photograph from the International Space Station.
[ترجمه ترگمان]سایه ها چندین ویژگی از پیکو دلا Orizaba را که در این عکس فضانورد از ایستگاه فضایی بین المللی دیده می شود، برجسته کرده بودند
[ترجمه گوگل]سایه ها ویژگی های متعددی از Pico de Orizaba، یک stratovolcano، قابل مشاهده در این عکس فضانورد از ایستگاه فضایی بین المللی را برجسته می کند
14. Lighting and material details accentuate the ripple effect.
[ترجمه ترگمان]نورپردازی و جزئیات مواد تاثیر موج را برجسته می کند
[ترجمه گوگل]نورپردازی و جزئیات مواد موجب افزایش اثر موجی می شود
15. Accentuate: Use lip liner after putting on your lipstick . Kiss - able !
[ترجمه ترگمان]accentuate: پس از قرار دادن رژلب، liner لب را استفاده کنید Kiss!
[ترجمه گوگل]توجه داشته باشید پس از قرار دادن روی رژ لب، از نوار چسب استفاده کنید بوسه - قادر!