کلمه جو
صفحه اصلی

rubberneck


معنی : جهانگرد، ادم فضول و خاله وارس، فضولی کردن
معانی دیگر : (عامیانه)، کسی که مرتبا گردن می کشد و به اطراف نگاه می کند، فضول، چشم چران، کنجکاو، توریست، تماشاگر (rubbernecker هم می گویند)، سیاحت کردن

انگلیسی به فارسی

آدم فضول و خاله وارس، جهانگرد، فضولی کردن، سیاحت کردن


rubberneck، جهانگرد، ادم فضول و خاله وارس، فضولی کردن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: (informal) one who stretches his or her neck in order to see better; gawker.

(2) تعریف: a sightseer; tourist.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: rubbernecks, rubbernecking, rubbernecked
• : تعریف: to stare with curiosity, as by stretching up and straining forward.

• one who is curious; tourist, sightseer, visitor
look at with curiosity, gawk at

مترادف و متضاد

جهانگرد (اسم)
tourist, globe trotter, rubberneck

ادم فضول و خاله وارس (اسم)
rubberneck

فضولی کردن (فعل)
interfere, blab, meddle, kibitz, interlope, intermeddle, rubberneck, poke one's nose

stare


Synonyms: eagle eye, eye, eyeball, focus, gawk, gaze, glare, goggle, lay eyes on, look, ogle, peer, rivet


جملات نمونه

1. The problem with such puddles, Rubberneck would suffer violent bellyaches and explosive diarrhoea.
[ترجمه ترگمان]این مشکل با چنین گودالی، منجر به اسهال شدید و اسهال انفجاری خواهد شد
[ترجمه گوگل]مشکل با چنین گودال، Rubberneck از شکم های خشونت آمیز و اسهال انفجاری رنج می برد

2. Rubberneck, the beating stopped, a pause, peeked out between his fingers.
[ترجمه ترگمان]rubberneck ایستاد، مکث کرد، مکث کرد و بین انگشتانش نگاهی انداخت
[ترجمه گوگل]Rubberneck، ضرب و شتم متوقف شد، مکث، بین انگشتان خود را بین

3. Rubberneck knew only pennies, copper coins.
[ترجمه ترگمان]rubberneck فقط سکه ها و سکه مسی رو می دونستن
[ترجمه گوگل]Rubberneck فقط پنی ها، سکه های مس را می دانست

4. Rubberneck was gripped by a restlessness.
[ترجمه ترگمان]بی قراری و بی قراری او را مجذوب کرده بود
[ترجمه گوگل]Rubberneck توسط بی رحمانه گرفتار شد

5. At times Rubberneck wept, shed, and for no apparent reason, bucketing tears in dreadful fits of sadness.
[ترجمه ترگمان]گاه به گاه اشک می ریخت، و بی دلیل اشک می ریخت، اشک می ریخت
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات Rubberneck گریه، ریخته، و بدون هیچ دلیلی ظاهری، bucketing اشک در ناراحت کننده از غم و اندوه

6. And she heard the people, the shouting below, Rubberneck, full handfuls, dispensing her alms.
[ترجمه ترگمان]و صدای فریاد کسانی را می شنید که در زیر آن فریاد می زدند و مشت مشت مشت مشت خود را از دست می دادند و به او صدقه می دادند
[ترجمه گوگل]و او مردم را شنیده، فریاد میزند زیر، Rubberneck، شمعهای کامل، و صدای بلند خود را

7. Rubberneck chewed his fingernails; they were long bony fingers, bitten to the quick.
[ترجمه ترگمان]rubberneck ناخن هاش را جویده بودند، انگشت های دراز و استخوانی بودند که به سرعت گاز گرفته بودند
[ترجمه گوگل]Rubberneck میخکوبش کرد؛ آنها انگشتان طولانی استخوانی بودند، به سرعت به ضرب و شتم

8. Don't be a rubberneck!
[ترجمه ترگمان]احمق نباش!
[ترجمه گوگل]نباشید!

9. He is a rubberneck.
[ترجمه ترگمان] اون یه \"rubberneck\" - ه
[ترجمه گوگل]او rubberneck است

10. But with a new-found strength she swung it as a feather, at the luckless Rubberneck.
[ترجمه ترگمان]اما با نیرویی تازه، آن را به عنوان یک پر تاب می داد
[ترجمه گوگل]اما با قدرت جدید پیدا شده او آن را به عنوان یک پر، در لاستیک Rubberneck ناتوان

11. Crews pulled the wreckage off the highway, but drivers continued to rubberneck and cause delays.
[ترجمه ترگمان]کارگران لاشه را از بزرگراه بیرون کشیدند، اما رانندگان به rubberneck ادامه دادند و باعث تاخیر شدند
[ترجمه گوگل]خلبانان خرابه ها را از بزرگراه کشیده اند، اما رانندگان همچنان به رانندگی ادامه می دهند و باعث تاخیر می شوند

12. Data for individual Zip codes is intriguing, whether you're in the market or you just like to rubberneck.
[ترجمه ترگمان]داده برای کده ای پستی فردی جذاب است، چه شما در بازار هستید و چه دوست دارید که از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]داده های مربوط به کد های فیس بوک فردی جالب است که آیا شما در بازار هستید و یا فقط به rubberneck علاقه دارید

پیشنهاد کاربران

فضول
nosy
nosey
we have a rubberneck/nosey neighbour

Verb:

- کنجکاوانه برای دیدن حادثه ای، صحنه ای سرت رو دراز کنی
- کاستن از سرعت درهنگام رانندگی در بزرگ راهها و جاده ها برای دیدن صحنه تصادف

When that celebrity was arrested and charged with killing his dad with a gunshot to the head, rubbernecking and tut - tutting began almost immediately


کلمات دیگر: