1. shout down
(با داد و فریاد کسی را) خاموش کردن،صدای کسی را خفه کردن،بلندتر داد زدن
2. don't shout at me!
سر من داد نزن !
3. his shout raised the sleeping inhabitants
فریاد او ساکنان را از خواب بیدار کرد.
4. his shout woke me up
فریاد او مرا از خواب بیدار کرد.
5. a deep-chested shout
فریاد از ته دل
6. a glad shout
فریادی شادی آمیز
7. a raucous shout
فریاد گوشخراش
8. some people shout instead of talking
برخی از مردم به جای حرف زدن داد می زنند.
9. the expectator's shout of joy
غریو شادی تماشاچیان
10. the loud, peremptory shout of the ship's siren
صدای بلند و فرمان وار آژیر کشتی
11. it is wrong to swear and shout
ناسزا گفتن و فریاد زدن اشتباه است.
12. I had this sudden impulse to shout out "Rubbish!" in the middle of her speech.
[ترجمه ترگمان]ناگهان این هوس ناگهانی را کردم که فریاد بزنم: چرند نگو! اونم وسط سخنرانی - ش …
[ترجمه گوگل]من این انگیزه ناگهانی را به فریاد زدن 'آشغال' داده بودم در وسط سخنرانی او
13. There's no need to shout, I can hear perfectly well.
[ترجمه ترگمان]احتیاجی به فریاد زدن نیست، کاملا خوب می توانم بشنوم
[ترجمه گوگل]نیازی به فریاد نیست، من می توانم به خوبی بشنوم
14. We heard a shout of warning.
[ترجمه ترگمان]ما صدای اخطار را شنیدیم
[ترجمه گوگل]فریاد هشدار را شنیدیم
15. It irritates me to have to shout to be heard.
[ترجمه ترگمان]عصبانی می شوم که فریاد بزنم و بشنوم
[ترجمه گوگل]این باعث تحریک من می شود که فریاد بزنند تا شنیده شود
16. Brenda repressed the urge to shout at him.
[ترجمه ترگمان]براندا از میل به فریاد زدن به او جلوگیری می کرد
[ترجمه گوگل]برندا خواستار فریاد او شد
17. He is rather far away, but if you shout, he may hear you.
[ترجمه ترگمان]او خیلی دور است، اما اگر فریاد بزنی ممکن است صدای تو را بشنود
[ترجمه گوگل]او خیلی دور است، اما اگر فریاد بزنید، ممکن است شما را بشنود
18. He flushed crimson and began to shout angrily at Frank.
[ترجمه ترگمان]سرخ شد و با عصبانیت به فرانک سر داد
[ترجمه گوگل]او سرخ مایل به قرمز شد و شروع به فریاد زدن در فرانک
19. I had to shout to make myself heard above the din.
[ترجمه ترگمان]باید فریاد می زدم که خودم را در بالای سر و صدا بشنوم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم فریاد بزنم تا خودم رو از روی دیون شنیده باشم
20. He didn't shout, he just glared at me silently.
[ترجمه ترگمان]او فریاد نمی زد، فقط بی صدا به من خیره شده بود
[ترجمه گوگل]او فریاد زد، او فقط در سکوت به من نگاه کرد
21. I heard her warning shout too late.
[ترجمه ترگمان]من صدای هشدار او را شنیدم که خیلی دیر فریاد می کشید
[ترجمه گوگل]هشدار هشدار دادم که خیلی دیر شده بود
22. There's no need to shout! I can hear you!
[ترجمه ترگمان]احتیاجی به فریاد زدن نیست! ! صدات رو می شنوم
[ترجمه گوگل]نیازی به فریاد نیست من میتونم بشنوم