1. airplanes used the mountain as a landmark to find the airport
هواپیماها برای یافتن فرودگاه از آن کوه به عنوان نشانه استفاده می کردند.
2. the discovery of penicillin was a landmark in the history of medicine
کشف پنی سیلین نقطه ی عطفی در تاریخ پزشکی بود.
3. The tower was once a landmark for ships.
[ترجمه محمود عباسی] فانوس دریایی زمانی یک نشانه برای کشتی ها بود.
[ترجمه ترگمان]برج یک بار برای کشتی ها یکی از آثار باستانی بود
[ترجمه گوگل]برج یک بار نقطه عطفی برای کشتی بود
4. Marble Arch is a famous London landmark.
[ترجمه ترگمان]سنگ مرمر یک نقطه عطف مشهور لندن است
[ترجمه گوگل]آرام سنگ مرمر برجسته معروف لندن است
5. The Ambassador Hotel is a Los Angeles landmark.
[ترجمه ترگمان]هتل سفیر، یک نقطه عطف در لس آنجلس است
[ترجمه گوگل]هتل سفیر لندن یک نقطه عطفی است
6. There was a conspicuous landmark ahead.
[ترجمه ترگمان]آثار باستانی در جلو دیده می شد
[ترجمه گوگل]پیشینه ی قابل توجهی وجود داشت
7. The Supreme Court issued a landmark decision in January 200
[ترجمه ترگمان]دادگاه عالی در ۲۰۰ ژانویه یک تصمیم تاریخی صادر کرد
[ترجمه گوگل]دیوان عالی در ماه ژانویه 200 تصمیم گرفت
8. In a landmark case/decision, the Governor pardoned a woman convicted of killing her husband, who had physically abused her.
[ترجمه ترگمان]فرماندار در یک مورد، یک زن را عفو کرد که متهم به قتل شوهرش بود که از نظر فیزیکی مورد سواستفاده قرار گرفته بود
[ترجمه گوگل]در یک پرونده / تصمیم اصلی، فرماندار یک زن را که به خاطر جسمی به او تجاوز کرده بود، محکوم کرد
9. The farthest landmark visible is about 30km away.
[ترجمه ترگمان]دورترین نقطه قابل مشاهده در حدود ۳۰ کیلومتر دورتر است
[ترجمه گوگل]دورترین نقطه عطف در حدود 30 کیلومتری است
10. The talks went down as a landmark in the peace process.
[ترجمه ترگمان]این گفتگوها به عنوان نقطه عطفی در روند صلح به پایان رسید
[ترجمه گوگل]مذاکرات به عنوان نقطه عطف در روند صلح کاهش یافته است
11. The ceasefire was seen as a major landmark in the fight against terrorism.
[ترجمه ترگمان]آتش بس به عنوان نقطه عطفی مهم در مبارزه با تروریسم دیده شد
[ترجمه گوگل]آتش بس به عنوان یک نقطه عطفی در مبارزه با تروریسم دیده شد
12. The Russian Revolution represents a landmark in world history.
[ترجمه ترگمان]انقلاب روسیه نشان دهنده نقطه عطفی در تاریخ جهان است
[ترجمه گوگل]انقلاب روسیه نماد نقطه عطفی در تاریخ جهان است
13. The Empire State Building is a familiar landmark on the New York skyline.
[ترجمه ترگمان]ساختمان امپایر استیت یک نقطه عطف شناخته شده در خط افق نیویورک است
[ترجمه گوگل]ساختمان دولت امپراتوری یک نقطه عطفی در خط افق نیویورک است
14. The Eiffel Tower is a famous landmark .
[ترجمه sola] برج ایفل نقطه ی تحول تاریخ است
[ترجمه Ilnab] برج ایفل یک مکان دیدنی معروف هست.
[ترجمه ترگمان]برج ایفل معروف است
[ترجمه گوگل]برج ایفل معروف ترین شهرت است
15. The invention of the silicon chip was a landmark in the history of the computer.
[ترجمه ترگمان]اختراع چیپ سیلیکون نقطه عطفی در تاریخ رایانه بود
[ترجمه گوگل]اختراع تراشه سیلیکون نقطه عطفی در تاریخ کامپیوتر بود