1. to testify under oath
گواهی دادن با قید سوگند
2. he refused to testify fearing to incriminate himself
چون نمی خواست خود را در معرض اتهام قرار دهد از دادن شهادت خودداری کرد.
3. he was called to testify before the senate
او را احضار کردند که در مجلس سنا شهادت بدهد.
4. a child is not competent to testify
کودک صلاحیت شهادت دادن را ندارد.
5. there was a flock of witnesses willing to testify
شمار زیادی از شهود حاضر بودند که شهادت بدهند.
6. usually husbands and wives are (considered) incompetent to testify in favor of each other
معمولا زن و شوهر صلاحیت گواهی دادن به سود یکدیگر را ندارند.
7. I can testify to the foregoing since I was actually present when it happened.
[ترجمه ترگمان]من از وقتی که این اتفاق افتاد من می توانم شهادت بدهم
[ترجمه گوگل]من می توانم از موارد ذکر شده شهادت بدهم، چون زمانی که این اتفاق افتاد، در واقع حضور داشتم
8. Mr Molto has agreed to testify at the trial.
[ترجمه ترگمان]آقای Molto موافقت کرده است که در دادگاه شهادت دهد
[ترجمه گوگل]آقای مولتو موافقت کرد که در دادگاه شهادت دهد
9. The fingerprint expert was asked to testify at the trial.
[ترجمه ترگمان] اثر انگشت روی اثر انگشت قرار گرفته بود که توی دادگاه شهادت بده
[ترجمه گوگل]از کارشناسان اثر انگشت خواسته شد تا در دادگاه شهادت دهند
10. I can testify to the credentials of the clientele.
[ترجمه ترگمان]من میتونم مدارک مشتری ها رو شهادت بدم
[ترجمه گوگل]من می توانم به اعتبار مشتریان شهادت بدهم
11. Ten witnesses are expected to testify at the trial today.
[ترجمه میلاد علی پور] امروز قرار است ده شاهد در دادگاه شهادت دهند
[ترجمه ترگمان] ده تا شاهد انتظار دارن که امروز دادگاه شهادت بدن
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که ده شاهد در دادگاه شهادت دهند
12. He was summoned to testify before a grand jury.
[ترجمه ترگمان]او را احضار کردند تا در مقابل هیئت منصفه شهادت دهند
[ترجمه گوگل]او قبل از هیئت منصفه بزرگ شهادت داده شد
13. She refused to testify against her brother.
[ترجمه ترگمان]اون قبول نکرد که علیه برادرش شهادت بده
[ترجمه گوگل]او از شهادت علیه برادر خود رد شد
14. I can testify to this man's veracity and good character.
[ترجمه ترگمان]من می توانم به راست و راست این مرد شهادت بدهم
[ترجمه گوگل]من می توانم به صحت و شخصیت خوب این مرد شهادت دهم
15. She was unwilling to testify before Congress.
[ترجمه ترگمان]او نمی خواست قبل از کنگره شهادت دهد
[ترجمه گوگل]او نمی خواست قبل از کنگره شهادت بدهد