معنی : مناسب
accommodative
معنی : مناسب
انگلیسی به انگلیسی
• adaptable, willing to make changes, obliging
مترادف و متضاد
مناسب (صفت)
appropriate, apt, fit, adequate, proper, suitable, acceptable, convenient, fitting, accommodative, relevant, correspondent, meet, acey-deucy, feat, moderate, adaptable, favorable, propitious, apposite, expedient, reasonable, applicable, applicatory, befitting, opportune, assorted, becoming, condign, idoneous, comformable, consentaneous
جملات نمونه
1. It has crucial importance for the accommodative phase of reading progress.
[ترجمه ترگمان]این مساله برای مرحله accommodative روند خواندن اهمیت حیاتی دارد
[ترجمه گوگل]این امر برای مرحله فشرده پیشرفت خواندن بسیار مهم است
[ترجمه گوگل]این امر برای مرحله فشرده پیشرفت خواندن بسیار مهم است
2. Conclusion The distance vision descend degree with the accommodative spasm diopters was reported positive correlation.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری فاصله دور بینایی با the accommodative diopters همبستگی مثبت گزارش شد
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فاصله بینی دقایق با دیوپتر اسپاسم جایگزین، رابطه مثبت گزارش شده است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: فاصله بینی دقایق با دیوپتر اسپاسم جایگزین، رابطه مثبت گزارش شده است
3. First, there is the accommodative type.
[ترجمه ترگمان]اول، نوع accommodative وجود دارد
[ترجمه گوگل]اول، نوع متناوب وجود دارد
[ترجمه گوگل]اول، نوع متناوب وجود دارد
4. The teachers tended to be highly accommodative to the activities of " Hopeful Reading Project. "
[ترجمه ترگمان]معلمان گرایش زیادی به فعالیت های \"پروژه خواندن امیدوار\" داشتند
[ترجمه گوگل]معلمان تمایل داشتند که به فعالیتهای پروژه خواندن امیدوار باشند '
[ترجمه گوگل]معلمان تمایل داشتند که به فعالیتهای پروژه خواندن امیدوار باشند '
5. "Macro supports are clear from still accommodative policy settings, improved financial conditions and the inventory cycle," he said.
[ترجمه ترگمان]او گفت: \" پشتیبانی ماکرو از تنظیمات سیاست accommodative، شرایط مالی بهبود یافته و چرخه موجودی شفاف هستند \"
[ترجمه گوگل]او گفت: 'پشتیبانی ماکرو از تنظیمات سیاست های پذیرفته شده، شرایط مالی بهبود یافته و چرخه موجودی روشن است '
[ترجمه گوگل]او گفت: 'پشتیبانی ماکرو از تنظیمات سیاست های پذیرفته شده، شرایط مالی بهبود یافته و چرخه موجودی روشن است '
6. Offer adjutant therapy to accommodative myopia, insomnia, and dark eye sockets and help eliminate fatigue.
[ترجمه ترگمان]به آجودان therapy، accommodative، بیخوابی، و حدقه های چشم تیره کمک کنید و به از بین بردن خستگی کمک کنید
[ترجمه گوگل]در درمان ضعف بینایی، بی خوابی، و چشم های تیره، به درمان جراحی کمک کنید و از خستگی کمک بگیرید
[ترجمه گوگل]در درمان ضعف بینایی، بی خوابی، و چشم های تیره، به درمان جراحی کمک کنید و از خستگی کمک بگیرید
7. Conclusion Patients with CSC had reduced accommodative function.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری بیماران با سوئیچینگ مرکزی عملکرد accommodative را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به CSC، عملکرد حرکتی را کاهش دادند
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری: بیماران مبتلا به CSC، عملکرد حرکتی را کاهش دادند
8. Objective To analyze the accommodative parameters between anisometropes and emmetrope and to see if the accommodation parameters are the risk factor for myope progression.
[ترجمه ترگمان]هدف تجزیه و تحلیل پارامترهای accommodative بین anisometropes و emmetrope و مشاهده اینکه آیا پارامترهای اسکان عامل خطر پیشرفت myope هستند یا خیر
[ترجمه گوگل]هدف: برای تجزیه و تحلیل پارامترهای قابل تنظیم بین آنزیمترپه ها و تردمتر و بررسی اینکه آیا پارامترهای مسکن عامل فاکتور پیشرفت میوپو هستند
[ترجمه گوگل]هدف: برای تجزیه و تحلیل پارامترهای قابل تنظیم بین آنزیمترپه ها و تردمتر و بررسی اینکه آیا پارامترهای مسکن عامل فاکتور پیشرفت میوپو هستند
9. Results The 1 CU accommodative PC - IOLs after implantation had good centered and stable and no IOL - specific complications.
[ترجمه ترگمان]نتایج ۱ در اتحادیه گمرکی - PC - IOLs پس از کاشت در مرکز و پایدار بود و هیچ عوارض جانبی مشخصی نداشت
[ترجمه گوگل]نتایج: PCI - IOL قابل انعطاف پس از لانه گزینی دارای مرکز محوری و پایدار و بدون عوارض خاص IOL بود
[ترجمه گوگل]نتایج: PCI - IOL قابل انعطاف پس از لانه گزینی دارای مرکز محوری و پایدار و بدون عوارض خاص IOL بود
10. Objective To investigate the accommodative lag and accommodative amplitude in the adolescent hyperopic anisometrope and to compare the differences of them between the dominant and non-dominant eyes.
[ترجمه ترگمان]هدف تحقیق در مورد تاخیر accommodative و دامنه accommodative در the hyperopic و مقایسه تفاوت ها بین آن ها بین چشمان غالب و غیر غالب
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاخیر جسمانی و دامنه حرارتی در آنزیمومتر آپوپتوز نوجوانان و مقایسه تفاوت بین چشم های غالب و غالب غالب
[ترجمه گوگل]هدف: بررسی تاخیر جسمانی و دامنه حرارتی در آنزیمومتر آپوپتوز نوجوانان و مقایسه تفاوت بین چشم های غالب و غالب غالب
11. Types of esotropia include infantile esotropia, accommodative esotropia, and sixth nerve palsy.
[ترجمه ترگمان]انواع esotropia عبارتند از esotropia infantile، accommodative esotropia، و اختلالات عصبی ششم
[ترجمه گوگل]انواع استوتروپیک شامل استاتروپوئید نوزادان، استوتروپی ماندگار و فلج ششم عصب است
[ترجمه گوگل]انواع استوتروپیک شامل استاتروپوئید نوزادان، استوتروپی ماندگار و فلج ششم عصب است
12. We should arrange accommodative time to play a computer.
[ترجمه ترگمان]ما باید زمان accommodative را برای بازی با یک کامپیوتر ترتیب دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید زمان مناسب برای بازی کردن کامپیوتر را ترتیب دهیم
[ترجمه گوگل]ما باید زمان مناسب برای بازی کردن کامپیوتر را ترتیب دهیم
13. The pegging episode is discussed because it provides such a strong example of a purely accommodative policy.
[ترجمه ترگمان]موضوع pegging به این دلیل مورد بحث قرار گرفته است که نمونه ای قوی از یک سیاست صرفا accommodative را ارایه می دهد
[ترجمه گوگل]قسمت پیجینگ مورد بحث قرار گرفته است، زیرا چنین نمونه ای قوی از یک سیاست کاملا متناوب ارائه می دهد
[ترجمه گوگل]قسمت پیجینگ مورد بحث قرار گرفته است، زیرا چنین نمونه ای قوی از یک سیاست کاملا متناوب ارائه می دهد
14. Asia's love affair with real estate has been fuelled by easy money and accommodative government policies.
[ترجمه ترگمان]روابط عاشقانه آسیا با املاک و مستغلات با پول آسان و سیاست های دولت accommodative تغذیه شده است
[ترجمه گوگل]عشق عاشقانه آسیا با املاک و مستغلات توسط پول آسان و سیاست های متناسب دولت مطرح شده است
[ترجمه گوگل]عشق عاشقانه آسیا با املاک و مستغلات توسط پول آسان و سیاست های متناسب دولت مطرح شده است
پیشنهاد کاربران
سازگار
accommodative ( پزشکی )
واژه مصوب: تطابقی
تعریف: مربوط به تطابق یا مؤثر بر آن
واژه مصوب: تطابقی
تعریف: مربوط به تطابق یا مؤثر بر آن
کلمات دیگر: