کلمه جو
صفحه اصلی

abirritate


معنی : بی حس کردن، از حساسیت کاستن
معانی دیگر : طب بی حس کردن

انگلیسی به فارسی

(پزشکی) بی‌حس کردن، از حساسیت کاستن


از بین بردن، بی حس کردن، از حساسیت کاستن


مترادف و متضاد

بی حس کردن (فعل)
abirritate, stun, paralyze, desensitize, benumb, amortize, amortise, indurate

از حساسیت کاستن (فعل)
abirritate


کلمات دیگر: