کلمه جو
صفحه اصلی

abeyant


معنی : بیتکلیف
معانی دیگر : حق، معلق، متوقف

انگلیسی به فارسی

(حقوق) بی‌تکلیف، معلق، متوقف


احمق، بیتکلیف


انگلیسی به انگلیسی

• suspended, temporarily postponed

مترادف و متضاد

بیتکلیف (صفت)
abeyant


کلمات دیگر: