کلمه جو
صفحه اصلی

if anything

انگلیسی به انگلیسی

• if at all; actually

جملات نمونه

1. If anything can go wrong, it will.
[ترجمه ترگمان]اگر کار اشتباهی پیش بیاید، این کار را خواهد کرد
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به اشتباه برسد، آن خواهد شد

2. If anything goes wrong, your name will be mud.
[ترجمه ترگمان]، اگه چیزی اشتباه پیش بره اسم تو گل خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر چیزی اشتباه برود، نام شما گلی است

3. I'd say he was more like his father, if anything.
[ترجمه ترگمان]به نظر من او بیشتر شبیه پدرش بود
[ترجمه گوگل]من می خواهم بگویم او بیشتر شبیه پدرش است، اگر چیزی باشد

4. The extreme cold seemed, if anything, to intensify.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که سرمای شدید، اگر چیزی بود، به شدت شدیدتر می شد
[ترجمه گوگل]سرماخوردگی به نظر می رسید، اگر هر چیزی، برای تشدید شدن

5. If anything happens to her, I'll hold you personally responsible .
[ترجمه ترگمان]اگه اتفاقی براش بیفته من تو رو مسئول می کنم
[ترجمه گوگل]اگر چیزی برای او اتفاق بیفتد، من مسئولیت شخصی شما را بر عهده خواهم گرفت

6. If anything is missing when I get back, you'll have to answer to me.
[ترجمه ترگمان]اگر چیزی گم شده باشد، باید به من جواب بدهید
[ترجمه گوگل]در صورت بازگشت هر چیزی از دست رفته، باید به من جواب دهید

7. I didn't do it very well, but, if anything, he did it worse than I did.
[ترجمه ترگمان]من این کار را خیلی خوب انجام ندادم، اما، اگر چیزی بود، او این کار را بدتر از من انجام داد
[ترجمه گوگل]من این کار را خیلی خوب انجام نمی دادم، اما اگر هر کاری انجام داد، او آن را بدتر از من کرد

8. I venture to ask if anything sprang up between you.
[ترجمه ترگمان]جرات می کنم بپرسم که آیا چیزی میان تو وجود دارد یا نه
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم که اگر بین شما اتفاق می افتد

9. If anything happened to the kids I'd never forgive myself .
[ترجمه ترگمان]اگر اتفاقی برای بچه ها افتاد من هرگز خودم را نمی بخشم
[ترجمه گوگل]اگر چیزی برای بچه ها اتفاق افتاد من هرگز خودم را فراموش نمی کنم

10. If anything happens to her, you'll have me to answer to.
[ترجمه ترگمان]اگر بلایی سر او بیاید، باید به من جواب بدهید
[ترجمه گوگل]اگر چیزی به او برسد، شما باید به من پاسخ دهید

11. Let me know if anything happens won't you.
[ترجمه ترگمان]اگه اتفاقی بیفته خبرم کن
[ترجمه گوگل]بگذار من بفهمم اگر چیزی اتفاق بیفتد شما نخواهید شد

12. If anything goes wrong, you can call our emergency hotline free of charge.
[ترجمه ترگمان]اگر مشکلی پیش بیاید، می توانید با خط تلفنی اضطراری اضطراری ما تماس بگیرید
[ترجمه گوگل]اگر چیزی اشتباه برطرف شود، می توانید خط تلفن اضطراری خود را به صورت رایگان تماس بگیرید

13. He's not thin if anything he's rather on the plump side.
[ترجمه ترگمان]اون لاغر نیست اگه هر چی بیشتر از اون طرف تپل بشه
[ترجمه گوگل]اگر چیزی را که در سمت چپ باشد، نازک نباشد

14. Please give it to my wife if anything should happen to me.
[ترجمه ترگمان]لطفا آن را به همسرم بدهید اگر اتفاقی برای من بیفتد
[ترجمه گوگل]لطفا اگر همگی برای من اتفاق بیفتد، به همسرم بگویید

15. Please tell me if anything happened to him.
[ترجمه ترگمان] لطفا بهم بگو اتفاقی براش افتاده یا نه
[ترجمه گوگل]لطفا به من بگو که اگر چیزی به او برسد

پیشنهاد کاربران

اگر هم ( چیزی ) باشه، در هر صورت ; [نظری مخالف ( معمولا بعداز یک جمله منفی ) با جمله/نظر قبلی دادن ( جهت نقض حرف منفی قبلی ) ]

تازشم برعکس، برخلاف اون، برخلاف تصور، تازه راستشو بخوای، برعکسش کاملا صادق ( صدق میکنه ) ، اتفاقاً ( بالعکس )
Her success hasn't caused tension - if anything, it's helped our marriage.
موفقیت اون باعث ایجاد تنش نشد که هیچ تازشم برعکس به ازدواجمون کمک هم کرد.

در مقابل

به هر تقدیر
علی ایحال
در هر صورت

اتفاقا برعکس
🔴are you cold"

"if anything. . . . . !"

🔴Does this sundress make me look fat?
Cool Guy: Nah, if anything it makes you look Pretty Hot

1اگه چیزی هم باشه، اگه چیزی هم بخواد باشه، تازه، هر چی باشه، هر چی هم باشه
The situation is, if anything, worsening rather than improving
If anything, you have to work even harder when your dad's the boss.
I think I'm pretty honest about my emotions most of the time; if anything, I'm too frank about them. یعنی:من نسبت به اساساتم خیلی صادقم، هرچی باشه خیلی روراستم
2 اگه همچین چیزی باشه، بر فرض که باشه
The survey aims to find out what ( if anything ) religion means to people.
We need to assess what happened and what, if anything, we could have done to prevent it.

فعلا که. . .

بلکه حتی

از طرف دیگر، از جهتی دیگر، علی رغم، با وجود آنکه، بلکه


کلمات دیگر: