1. a bagful of sugar
یک پاکت پر از شکر
2. a bagful of trouble
مشکلات زیاد
3. She came to my place with a bagful of clothes.
[ترجمه ترگمان]اون با کیسه پر از لباس اومد خونه من
[ترجمه گوگل]او به جای من با کیسه ای از لباس آمد
4. They were delivered, instead, a bagful of guilt.
[ترجمه ترگمان]به جای آن، یک کیسه احساس گناه تحویل داده شد
[ترجمه گوگل]در عوض، آنها به جای گناه مأیوس شدند
5. And he has seen a bagful of tricks.
[ترجمه ترگمان] و یه کیسه پر از حقه رو دیده
[ترجمه گوگل]و او یک کلاه گیس دار را دیده است
6. He has scored bagful of goals and usually comes with the crucial ones.
[ترجمه ترگمان]او bagful گل زده را به ثمر رسانده است و معمولا با آن هایی که بسیار مهم هستند، می آید
[ترجمه گوگل]او اهداف زیادی را به ثمر رسانده است و معمولا با اهداف مهم می آید
7. The president - elect picked up a bagful of votes from the youth of America.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور منتخب اکثریت آرا را از سوی جوانان آمریکا انتخاب کرد
[ترجمه گوگل]انتخابات ریاست جمهوری - منتخب جوانانی از آمریکایی ها بود
8. One sign: when Seattle started to charge citizens by the bagful, charity shops found their doorsteps knee-deep in unwanted gifts.
[ترجمه ترگمان]یک نشانه: هنگامی که سیاتل شروع به شارژ کردن شهروندان توسط the کرد، مغازه های خیریه در حال رشد زانوی خود بودند - عمیقا در هدایای ناخواسته
[ترجمه گوگل]یکی از نشانه ها: زمانی که سیاتل شروع به اتهام شهروندان بوسیله غواصی کرد، مغازه های خیریه آگهی های خود را در هدایای ناخواسته زانو زدند
9. D., and every week he came to town with Roman and hauled a bagful out of the library.
[ترجمه ترگمان]و هر هفته با روم به شهر می آمد و a را از کتابخانه بیرون می کشید
[ترجمه گوگل]دی, و هر هفته با رومیان به شهر می آید و از کتابخانه بیرون می آید
10. The first says: " I'm so brave, I ate a whole bagful of rat poison. "
[ترجمه ترگمان]اولی می گوید: \" من خیلی شجاع هستم، من یک کیسه پر از سم موش خوردم \"
[ترجمه گوگل]اولین بار می گوید: "من خیلی شجاع هستم، من یک کلم از سم موش را خوردم "