کلمه جو
صفحه اصلی

decently


بطورپاکیزه، بطوراراسته، باظرافت، محجوبانه

انگلیسی به فارسی

خوشبختانه


به‌نحو شایسته‌ای، به‌طور معقولی، به‌طرزی مناسب، به‌طرز متناسبی، به‌نحو مطلوب، خوب، به‌طور آراسته‌ای، محترمانه، آبرومندانه


انگلیسی به انگلیسی

• modestly; respectably; in a proper manner

جملات نمونه

1. He behaved himself decently.
[ترجمه ترگمان]رفتارش مودبانه بود
[ترجمه گوگل]او به تنهایی رفتار کرد

2. The allies say they will treat their prisoners decently.
[ترجمه ترگمان]متفقین می گویند که آن ها با زندانیان خود به نحو شایسته ای رفتار خواهند کرد
[ترجمه گوگل]متحدان می گویند که با زندانیان خود رفتار می کنند

3. You need to be decently dressed to go for an interview.
[ترجمه میلاد علی پور] برای رفتن به مصاحبه، باید لباس درخور و مناسبی پوشیده باشی
[ترجمه ترگمان]باید برای مصاحبه لباس رسمی بپوشی
[ترجمه گوگل]شما باید مصمم باشید تا بتوانید مصاحبه ای انجام دهید

4. The new servant was decently dressed.
[ترجمه ترگمان]مستخدم جدید لباس رسمی پوشید
[ترجمه گوگل]بنده جدید لباس مناسب داشت

5. And can't you dress more decently—people will think you're a tramp.
[ترجمه ترگمان]نمی توانی بیشتر لباس بپوشی - مردم فکر می کنند که تو یک ولگرد هستی
[ترجمه گوگل]و نمیتوانید لباسهایتان را به راحتی بپوشانید- مردم فکر می کنند شما یک جاسوسی هستید

6. The Tchaikovsky was decently played but it lacked the passionate intensity that the score asks for, if not demands.
[ترجمه ترگمان]The به نحو شایسته ای بازی می کرد، اما فاقد شدت هیجان بود که این امتیاز، در صورت نیاز، از آن درخواست می کند
[ترجمه گوگل]چیکوفسکی به خوبی بازی کرد اما به شدت پرشور نبود که نمره خواست، اگر نه تقاضا

7. Being a Humanist means trying to behave decently without expectation of rewards or punishment after you are dead. Kurt Vonnegut
[ترجمه ترگمان]انسان گرایان بودن به معنی تلاش برای رفتار شایسته ای بدون انتظار پاداش و یا مجازات پس از مرگ شما است کورت Vonnegut
[ترجمه گوگل]داشتن یک انسانگرایانه بدین معنی است که سعی کنید رفتار خود را به طرز دلخواه بدون انتظار از پاداش یا مجازات پس از مرگ کورت وونگوت

8. The boot is decently sized, too, and internal stowage space is generous.
[ترجمه ترگمان]چکمه هم به اندازه کافی سایز بالا است و فضای داخلی stowage هم generous است
[ترجمه گوگل]بوت به اندازه کافی بزرگ است و فضای ذخیره سازی داخلی سخاوتمندانه است

9. But Macdonald has produced a decently written, enjoyable thriller.
[ترجمه ترگمان]اما مک دونالد اثر decently و لذت بخش را تولید کرده است
[ترجمه گوگل]اما مک دونالد یک هیجان انگیز به خوبی نوشته شده، لذت بخش را تولید کرده است

10. Besides, sometimes some players don't behave decently, too many underhanded actions.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، گاهی اوقات برخی از بازیکنان به نحو شایسته ای رفتار نمی کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، گاهی اوقات بعضی از بازیکنان به خوبی رفتار نمی کنند، بسیاری از اقدامات بی نظیر

11. This year's festival can boast a decently long list of sponsors.
[ترجمه ترگمان]جشنواره امسال می تواند یک فهرست طولانی از حامیان را به خود اختصاص دهد
[ترجمه گوگل]جشنواره امسال می تواند لیست دلخواه از حامیان مالی داشته باشد

12. He couldn't do his job decently,(sentence dictionary) so he was let go.
[ترجمه ترگمان]او نتوانست شغل خود را به نحو شایسته ای انجام دهد، (فرهنگ لغت مجازات)را به این ترتیب رها کرد
[ترجمه گوگل]او نمی توانست شغل خود را با دقت انجام دهد (فرهنگ لغت جمله)، بنابراین او اجازه داد

13. Slender and decently built, Roberts has the look of a martial arts expert but this is one of those movies where he has a tendency to overact.
[ترجمه ترگمان]باریک و باوقار، ظاهر یک متخصص هنرهای رزمی را دارد، اما این یکی از فیلم هایی است که در آن تمایل به overact دارد
[ترجمه گوگل]رابرتز نگاه دقیق و هنرمند هنر رزمی را دارد و این یکی از آن فیلمهایی است که در آن او تمایل به overact دارد

14. He was now decently clothed in a "sport shirt, " open at the neck, sneakers, and duck trousers of a nebulous hue.
[ترجمه ترگمان]او حالا به نحو شایسته ای لباس ورزشی پوشیده بود، به گردن، کفش ورزشی و شلوار اردک یک رنگ تیره پوشیده شده بود
[ترجمه گوگل]او در حال حاضر به طور مناسب در یک تی شرت ورزشی، در گردن، کفش های ورزشی، و شلوار اردک از یک رنگ پنهانی لباس

15. The moth having righted himself now lay most decently and uncomplainingly composed.
[ترجمه ترگمان]پروانه بید که اکنون جای خود را راست کرده بود، decently و بی وقفه بر زمین افتاده بود
[ترجمه گوگل]اکنون گلدانهایی که خود را رد کرده اند، به راحتی و بدون تردید تشکیل می شوند

پیشنهاد کاربران

به خوبی، با کمال احترام، به شایستگی، محترمانه، مؤدبانه

آبرومندانه

به طرز معقول و شایسته ای _ به نحو مطلوبی


کلمات دیگر: