کلمه جو
صفحه اصلی

abjection


معنی : خواری، ذلت، پستی
معانی دیگر : تحقیر

انگلیسی به فارسی

پستی، خواری، ذلت


(گیاه‌شناسی) هاگ‌زایی، هاگ‌آوری


انگلیسی به انگلیسی

• humiliation, abasement

مترادف و متضاد

خواری (اسم)
abasement, abuse, ignominy, poverty, insult, abjection, baseness, bitter fate, heavy burden, rough luck, unhappy lot

ذلت (اسم)
abjection, hardship

پستی (اسم)
poverty, abjection, degradation, baseness, meanness, inferiority, debasement, dishonor, turpitude, ignobility, villainy, lowness, humility, lousiness, vulgarism, vulgarity

جملات نمونه

1. I simply cannot put up with your abjection to his patronizing tone.
[ترجمه ترگمان]من فقط نمی تونم با لحن patronizing شما رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من به سادگی نمی توانم با فراموشی خود به تنفر از خودم برسم

2. No complications such as displacement, exposure or abjection were found in the follow - up .
[ترجمه ترگمان]بدون عوارض مانند جابجایی، قرار گرفتن در معرض قرار گرفتن و یا abjection در فرآیند پی گیری پیدا شدند
[ترجمه گوگل]در پیگیری هیچ عارضه ای مانند جابجایی، قرار گرفتن در معرض و یا آزار و شکنندگی وجود ندارد

3. We protest this vile abjection of youth to age.
[ترجمه ترگمان]ما این abjection پستی را برای سن و سال اعتراض می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اعتراض به این فریب عصبی جوانان را می دهیم

4. Abjection : Objection To investigate the HIV and Syphilis infection rates among different population.
[ترجمه ترگمان]abjection: اعتراض به بررسی میزان ابتلا به اچ آی وی و سیفیلیس در میان جمعیت مختلف
[ترجمه گوگل]سوءاستفاده از سوء تفاهم برای بررسی میزان آلودگی به HIV و سیفلیس در میان جمعیت های مختلف

5. The results showed that different hormones had different induce effect on mosquito abjection vanilla.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هورمون های مختلف تاثیر متفاوتی روی vanilla abjection mosquito داشتند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هورمون های مختلف اثرات متفاوتی بر وانیل پشه ها داشتند

6. How to face life? At the moment I am very abjection!
[ترجمه ترگمان]چطور با زندگی روبرو بشی؟ در این لحظه من خیلی abjection!
[ترجمه گوگل]چطور با زندگی روبرو شویم؟ در حال حاضر من بسیار فریبکار هستم!

پیشنهاد کاربران

کوچک شماری
فرومایگی


کلمات دیگر: