1. I simply cannot put up with your abjection to his patronizing tone.
[ترجمه ترگمان]من فقط نمی تونم با لحن patronizing شما رو تحمل کنم
[ترجمه گوگل]من به سادگی نمی توانم با فراموشی خود به تنفر از خودم برسم
2. No complications such as displacement, exposure or abjection were found in the follow - up .
[ترجمه ترگمان]بدون عوارض مانند جابجایی، قرار گرفتن در معرض قرار گرفتن و یا abjection در فرآیند پی گیری پیدا شدند
[ترجمه گوگل]در پیگیری هیچ عارضه ای مانند جابجایی، قرار گرفتن در معرض و یا آزار و شکنندگی وجود ندارد
3. We protest this vile abjection of youth to age.
[ترجمه ترگمان]ما این abjection پستی را برای سن و سال اعتراض می کنیم
[ترجمه گوگل]ما اعتراض به این فریب عصبی جوانان را می دهیم
4. Abjection : Objection To investigate the HIV and Syphilis infection rates among different population.
[ترجمه ترگمان]abjection: اعتراض به بررسی میزان ابتلا به اچ آی وی و سیفیلیس در میان جمعیت مختلف
[ترجمه گوگل]سوءاستفاده از سوء تفاهم برای بررسی میزان آلودگی به HIV و سیفلیس در میان جمعیت های مختلف
5. The results showed that different hormones had different induce effect on mosquito abjection vanilla.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان داد که هورمون های مختلف تاثیر متفاوتی روی vanilla abjection mosquito داشتند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان داد که هورمون های مختلف اثرات متفاوتی بر وانیل پشه ها داشتند
6. How to face life? At the moment I am very abjection!
[ترجمه ترگمان]چطور با زندگی روبرو بشی؟ در این لحظه من خیلی abjection!
[ترجمه گوگل]چطور با زندگی روبرو شویم؟ در حال حاضر من بسیار فریبکار هستم!